عاشوراء،آینه تمام نمایِ خصال و سجایایِ متعالی ست که در قاموس و فرهنگ بشریت،مخلَّد است و جاوید.
کد خبر: ۹۸۷۰۲۷
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۱ 18 August 2021

به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد، دکتر سیاوش نریمان شاعر،نویسنده و استادیار دانشگاه طی یادداشتی نوشت : ایَّام سوک و حزنِ جهان اسلام و تشیع در عروج سرخِ آل الله بر شما مریدان و سالکان سلسله اولیاء، تعزیت باد و تسلیت.

سلامی به عدد نفوس و انفاسِ آفرینش به آستانِ پرچمدارِ ستم سوزی و عزت افروزی،حسین"ع"و سلام بر تندیسِ ایثار و وفامندیِ تاریخ عاشوراء، تهمتنِ بی بدیلِ عرصه پهلوانی و عیّاری،ساقیِ خیمه گاه خوبان خدا،قمرِ خوش سیمای ِ پاک سیرتِ اهالی کربلا حضرت ابی الفضل"ع".
عاشوراء،آینه تمام نمایِ خصال و سجایایِ متعالی ست که در قاموس و فرهنگ بشریت،مخلَّد است و جاوید.
تکرار این آیین در هر سال،کلبه جانِ سرشار از کژی ها و ناراستی های آدمی را می تکاند و در رگ غیرت انسان،نسیم حیات و شرف می دماند تا ظلم ستیزی و عزت گرایی را فریاد کشند و هرگز برنتابند.
و حسین و ابوالفضل"ع" قهرمانانِ جاویدان این آوردگاهِ مکرَّر تاریخ اند تا فرزندان آدمی بدان ها اقتدا کنند و از این پرتوافشانی ها،راه آزادمردی و شرافتمندی را از بیراهه های مخوفِ ظلمت و دنائت،تمیز دهند.
چه بسیار قیام ها و کشورگشایی هایی که در بسترِ تاریخ،رخ نموده ولی غبار فراموشی بر آن نشسته است بدان دلیل که دردِ مشترک بشریت را فریاد نکشیده اند و در ساختار جامعه،تحوُّل آفرین نبوده اند؛و وجه تمایز قیام حسین علیه السلام هم همین بوده و بس.در روزگاری که جهلِ مقدس،تحریفِ سیمای جذابِ دین پیامبرِ خاتم،تزویر و تلوُّن، دنیاگرایی و تکاثرِ آل بنی امیه،امام ستیزی و ولایت گریزی،چهره اصیل آیین پیامبر""ص" را مکدَّر و تار کرده بود،قیامِ فرزند علی"ع" که خود،"قتیلِ عدالت" است،ضرورتی ست حیاتی تا بساطِ بوزینگانِ نشسته بر جایگاهِ پیامبر را برچیند و به اصلاح دینِ غبارگرفته جدّش، همت گمارد.
حسین"ع" شخص نیست که فرهنگی ست به بلندای تاریخ،چرا که با فطرتِ پاک و شرافتخواه انسان،امتزاج یافته است و عجین.
در تابلویِ شگفت آمیزِ عاشوراء،عشق با تمامِ مظاهر زیبایش به تصویر کشیده شده است،چرا که عشق یعنی افراط در محبتِ معشوق تا آن جا که برای نیلِ به مقامات قرب،از همه تعلُّقات و دلبستگی ها باید چشم پوشید تا به قافِ سیمرغِ عشق نائل شد.و در این میدان، حسین است و ابی الفضل،دریانوشانِ بلامنازعِ اقیانوسِ عاشقی و دلدادگی که سر دادند تا سرِ انسان های آزاده در برابر یزیدها،خم نشود.
به همین خاطر، حسین "ع"هیچگاه نه خفته است و نه مرده؛این ماییم که خفته ایم و باید بر خویشتنِ خویش بگرییم.
به قولِ ملّای روم:/
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان،/زانکه بَد مرگی ست این خوابِ گران/
/ آزمودم مرگِ من در زندگی ست/چون رَهم زین زندگی،پایندگی ست/.
او زنده تر از هر ذوی الحیاتی ست چرا که قرن هاست در هوایش تنفُّس می کنیم و در کالبدِ مرده ما،می دمد و چون روحی تازه در ما جریان و سریان دارد.
حسین"ع" قهرمان زنده تاریخ،سربازِ درگاهِ محبوب است که به قول مولوی،یک جان به محبوب داد و شصت جانِ دیگر ستاند:/گر بِبُرَّد شه به تیغِ خود،سرم/شاه بخشد شصتِ جانِ دیگرم/
کارِ من سربازی و بی خویشی است/ کارِ شاهنشاهِ من،سربخشی است/فخرِ آن سر که کفِ شاهش بَرَد/ننگِ آن سر که به غیری سر بَرد/
در خاتمه این نوشتار، زیبنده تذکار است که شاعرانِ آیینی، آینه دارانِ وقایع تلخ و دلگزای عاشورایند تا با چکامه های خویش،گوشه ای از آن رستاخیز حماسه و عشق را به تصویر کشند و با گوش هوشِ خود،فصل فصلِ کربلا را بنیوشند و بسرایند.
گرچه غوَّاصی در اقیانوس لایتناهی عاشوراء،صعب است و گاهی دیریاب،اما نگارنده این وجیزه،مباهی است و مفتخر که در این وادی عاشقانه،گام های لرزانی برمی دارد و اشعار و چکامه هایش را به نعت و ستایش این سلسله برگزیده خدا،آذین می بندد.
پایان بخشِ این جستارِ لرزانم،چند دوبیتی از سروده هایم را به پهلوانِ پهلوانان،مجسمه تمام وفاداری،زبده حمیَّت و غیرت،حضرت ابوالفضل "ع"اهداء می کنم:
-مشک بی آب-
/به یاد مشکِ بی آبت دمادم/زمین می گرید و هفت آسمان هم/و من هم با دوبیتی های سُرخم/به سوکت ایُّها الساقی نشستم/**************
-ساقی دل ها-
/و آب آن روز،مبهوتِ قمر بود/سراپا سوخته،شوریده سر بود/به عشقِ ساقیِ دل ها،ابوالفضل،/تمام هفت دریا،تشنه لب،بود/*******
-فرات تشنه-
/فراتم تشنه ی مشکِ لبانت/
تو سیرابم کُن از دریایِ جانت/
الا یا ایُّها السَّاقی، بنوشان،/
فراتی را از ابرِ آسمانت/
با ارادت تمام و اخلاص مدام.
سیاوش نریمان.
۱۴۰۰/۵/۲۷
نهم محرم۱۴۴۳

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار