گفتگوی با استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه یزد:
این گفتگو تلاش دارد تا تاثیر گذاری ایران درصورت بندی معادلات قدرت در سطح منطقه و جهان در دوران پسا توافق در گفتگو با دکتر سید محسن میرحسینی، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه یزد را مورد ارزیابی قرار بدهد.
کد خبر: ۸۱۹۲۲
تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۷ 24 August 2015
به گزارش تابناک یزد، توافق هسته ای ایران و غرب می تواند تأثیرات قابل توجهی بر منطقه خاورمیانه بر جای بگذارد. توافق هسته ای می تواند آینده منطقه را وارد معادلات جدید سازد، توافق هسته ای شرایط جهان را تغییر می دهد، اینها برخی از جملاتی است که به کرات از سوی رسانه ها در روند مذاکرات هسته ای و بخصوص در دوران پسا توافق هسته ای مطرح شده است. در این چارچوب این گفتگو تلاش دارد تا تاثیر گذاری ایران درصورت بندی معادلات قدرت در سطح منطقه و جهان در دوران پسا توافق در گفتگو با دکتر سید محسن میرحسینی، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه یزد را مورد ارزیابی قرار بدهد.

ابعاد سياسي، اقتصادي و بين المللي توافق هسته اي براي ايران را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
به نظر بنده شاید بتوان تاثیر بین المللی برجام را مهمتر از تاثیرات سیاسی و اقتصادی داخلی آن دانست. مهمترین بعد بین المللی توافق را میتوان اقدام بی سابقه و تاریخی شورای امنیت سازمان ملل متحد دانست که با اکثریت قاطع (۱۵ رأی مثبت از ۱۵ عضو) توافق جامع اتمی میان ایران و گروه ۱+۵ را تایید کرد. اهمیت این امر این است که برای اولین بار در تاریخ سازمان ملل کشوری با گرفتن قطعنامه های متعدد و تحریم های شدید اقتصادی، نظامی، نفتی و موارد مرتبط با کالاهایی با کاربرد دوگانه ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد، توانسته است همه دنیا را راضی نماید تا قعطنامه های قبلی را لغو و از ذیل فصل ۷ منشور خارج شود. همانگونه که در متن قطعنامه نیز تصریح شده است این امر یک تغییر بنیادین در رابطه ایران با شورای امنیت سازمان ملل و منادی پیروزی صلح بر جنگ بوده و می تواند فصلی تازه در روابط ایران با جامعۀ بین المللی را ایجاد نماید که در صورت استفاده بهینه از فرصتهای ایجاد شده توسط مسئولان سیاست خارجی کشور می تواند ایران را به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل نماید. گشایش روابط دیپلماتیک و خارج شدن ایران از انزوای تعامل با کشورهای غربی بخصوص اروپایی از جمله ابعاد مهم رتبه بعدی توافق هسته ای می باشد.
از جانب اقتصادی باید گفت که مسلما یکی از عوامل اصلی رویکرد دولت جدید در روی آوری به میدان مذاکرات هسته ای بحث فشار تحریم های اعمال شده توسط جامعه بین المللی بر وضعیت معیشت مردم و اقتصاد کشور بوده است که یکی از فاکتورهای وخیم شدن وضعیت اقتصادی ایران بود که با رفع آنها وضعیت اقتصادی ایران رو به بهبودی خواهد رفت. زمانی که ایران به تعهداتش براساس توافق عمل کند سه دسته از تحریم های ایران یعنی قطعنامه های تحریم های شورای امنیت، تحریم های اتحادیه اروپا و تحریم های کنگره و دولت آمریکا حذف خواهند شد و مسلماً برداشته شدن تحریم ها می تواند فرصت فوق العاده ای برای احیای اقتصاد کشور در راستای جذب سرمایه گذاری خارجی و تقویت صنعت توریسم را ایجاد نموده و زمینه مناسب حل بسیار از چالشهای اقتصادی- اجتماعی نظیر بیکاری؛ سوء مدیریت و ضعف در تولید داخلی را فراهم آورد.
از سوی دیگر در رابطه با تأثیر اقتصادی لغو تحریم ها بانک جهانی در بخشی از گزارش خود با موضوع اثرات لغو تحریم ها بر اقتصاد ایران پیش بینی  نموده است که ایران 8 تا 12 ماه پس از لغو تحریم ها می تواند تولید نفت خود را به سطح قبل از تحریم ها یعنی سال 2012 برگرداند که این امر با توجه به کاهش قیمت نفت می تواند تأثیر بسزایی را در تقویت توان مالی دولت ایفا نماید. در همین راستا بانک جهانی به اثرات تحریم ها بر کاهش درآمدهای صادراتی ایران اشاره کرده و زیان ایران از این محل طی سال های 2012 تا 2014 را 17.1 میلیارد دلار برآورد کرده است و اذعان داشته که در نتیجه تحریم ها صادرات ایران به اتحادیه اروپا 3.9 میلیارد دلار، ژاپن 7.5 میلیارد دلار و کره جنوبی 4.4 میلیارد دلار کاهش داشته است. لذا برداشته شدن تحریم ها در زمینه توسعه صادرات نفتی و غیرنفتی نیز می تواند به کمک اقتصاد تحریم زده ایران بشتابد و روند ترمیم آنرا توسعه بخشد. در همین راستا این نهاد بین المللی کل دارایی های بلوکه شده ایران را 107 میلیارد دلار برآورد و اعلام کرده است با لغو تحریم ها 29 میلیارد دلار از این دارایی ها بلافاصله آزاد خواهد شد و در دسترس ایران قرار خواهد گرفت که باز مشاهده می شود اثرات اقتصادی توافق هسته ای بنوبه خود می تواند تأثیر عمده ای را در شکوفایی اقتصادی کشور و حل مشکلاتی نظیر بیکاری؛ تورم و ... داشته باشد و به تبع خود رضایت بیشتر مردم را از این امر در پی داشته باشد.
پیامد دیگر اقتصادی را میتوان ارتقا جایگاه ایران در جدول گردشگری دنیا دانست. ایران دارای قابلیت های منحصر بفرد گردشگری بوده و می تواند سهمی از حجم عظیم 5.6 تریلیون دلار را به خود اختصاص دهد. ورود هر گردشگر به ایران می تواند 2 تا 6 شغل مستقیم ایجاد نماید و اگر کشورمان بتواند حداقل 1 درصد از این مبلغ را بخود اختصاص دهد حدود 65 میلیارد دلار را به چرخه اقتصاد کشور وارد خواهد کرد.

پيامدهاي منطقه اي توافق هسته اي در ابعاد سياسي، اقتصادي و امنيتي را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
به نظر من بعد از تاثیر بین المللی برجام ؛ مهمترین دستاورد توافق هسته ای را می توان تأثیر بر منطقه دانست. تا قبل از توافق ایران نقش چندانی را در حل بحران های منطقه ای با همکاری در مجامع بین المللی نداشت بعنوان مثال در اجلاس کشورهای دوست سوریه که از سوی آمریکایی ها رهبری می شد دعوت بحضور نشد ولیکن توافق هسته ای می تواند برد بزرگی برای ثبات و امنیت منطقه باشد چرا که این توافق می تواند درهای تازه ای را به روی ایران در راستای همکاری بیشتر به منظور یافتن راه حل های تازه برای بحران های منطقه ای اعم از افراط گرایی، تروریسم و ناامنی بگشاید. هرچند برخی کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی توافق را تهدیدی برای توازن قدرت منطقه، شانه خالی کردن آمریکا از تعهدات منطقه ای و همچنین قدرت گرفتن بیشتر ایران در راستای تسلط بر منطقه می دیدند و در این راستا تلاش زیادی هم برای بثمر نرسیدن آن انجام دادند؛ ولیکن با اجرای توافق و با توجه به اینکه ایران با توجه به خصوصیاتی مانند موقعیت ژئواستراتژیک، وسعت، اقتصاد، سطح تحصیلات؛ تاریخ و فرهنگ می تواند مهمترین محور صلح، امنیت و ثبات در منطقه بوده و با اطمینان از جانب آمریکا به متحدین منطقه ای خود و رفتار جمهوری اسلامی ایران در عمل به توافق انجام شده از یکسو کشورهای منطقه تلاش خواهند نمود تا با راه حل های دیپلماتیک اختلافات خود را با ایران حل نمایند و از سوی دیگر ایران نقش پررنگی را در حل و فصل معظلات و مسائل منطقه ای نظیر بحران سوریه؛ ریشه کنی داعش از منطقه؛ مسائل عراق و یمن ایفا خواهد نمود.


 به نظر شما گفت وگوهاي ميان ايران و آمريکا در چارچوب توافق وين را مي توان مقدمه اي براي مذاکرات بعدي در خصوص مسائل منطقه از جمله سوريه، عراق و يمن ارزيابي کرد؟
شاید بتوان یکی از عللی را که دولت اوباما در رسیدن به یک توافق هسته ای با ایران پافشاری می نماید استفاده از قدرت ایران برای حل و فصل بحران های پیچیده منطقه ای مانند بحران های سوریه، عراق و یمن دانست. بنظر بسیاری از صاحب نظران سیاسی امروز ایران کلیدی برای بحرانهای منطقه ای متعددی است که آمریکا از حل و فصل آنها عاجز مانده است. امروزه ایالات متحده دریافته است که بحران های منطقه ای نظیر سوریه، عراق و یمن و نیز اوضاع افغانستان و جنگ علیه تروریسم بدون مشارکت ایران حل نشدنی باقی خواهد ماند. بعنوان مثال در حال حاضر ایران بازیگر فعال مواجهه با تروریست های داعش در عراق بوده و عدم حضور ایران در ائتلاف آمریکایی ها در جنگ با داعش «شکاف استراتژیک» ائتلاف مذکور تلقی می گردد.
در مورد بحران سوریه موضوع دیگری است که توافق هسته ای می تواند آن را تحت تاثیر قرار دهد. ایالات متحده در ابتدا هر فرد و گروهی که شعار مبارزه با دولت سوریه را می داد تحت حمایت خود می گرفت و به رسمیت می شناخت تا آنجا که با وجود هشدارهای پیشین مسئولان کشورمان، گروههای تروریستی خطرناکی مانند داعش و النصره ظهور کرده و کنترل امور را بدست گرفتند. عیان شدن روز به روز جنایات و تهدیدهای این گروهها موجب شد تا ایالات متحده و متحدان غربی و عربی شآن دیگر نتوانند بر تهدیدات منتج از این گروهها چشم ببندد و به ضرورت مقابله با آنها اعتراف نمایند. تحلیل گران معتقدند که "طولانی شدن بحران سوریه و سیر تحولات این کشور برای همگان ثابت کرد که از هم گسیختگی اوضاع مانند بمبی است که می رود تا منطقه را تحت تاثیر قرار دهد.” و از سوی دیگر امروز بیش از هر زمان دیگری برای سیاستگذاران آمریکایی روشن شده است که کنفرانس هایی بیهوده ای مانند ژنو یک و دو، راه حل بحران سوریه نیست و آنچه می تواند به حل و فصل بحران کمک کند، جذب اراده دولتمردان سوری و همچنین مشارکت ایران و تضمین آینده منافع آن در سوریه است.
در مجموع باید گفت که علیرغم تأکید مکرر مقامات سیاسی و مذاکره کنندگان ایرانی که مذاکرات فقط منحصر به مسائل هسته ای بوده و مسائل دیگر را شامل نمی شود ولیکن مسلماً وضعیت فعلی منطقه و نیاز به یک همکاری متقابل برای فائق آمدن بر این بحران ها همکاری متقابل را بصورت غیرمستقیم بدنبال خواهد داشت بعنوان مثال در صورت پیروزی داعش در سوریه و عراق تمام معادلات منطقه ای بهم خواهد خورد لذا در عراق بصورت مشخص تر با وساطت دولت عراق یک نوع هماهنگی میان ایران و آمریکا در مبارزه با داعش دیده میشود و این امر اذعان به قدرت تأثیرگذاری ایران در حل بحران های منطقه ای می باشد.

 در حوزه رقابت هاي منطقه ای در خلال مذاکرات احساس بعضي از کشورهاي منطقه بر اين بود که دستيابي به توافق، به منزله توفيق هژمونيك جمهوري اسلامي ايران در منطقه است، لذا تلاش براي تضعيف و اخلال در فرآيند مذاکره با جديت دنبال مي شد، مواضع آشکار رژيم صهيونيستي، عربستان و برخي از کشورهاي منطقه، در برجسته سازي سطح تهديدات، بزرگنمايي ايران هراسي و دوگانه سازي شيعه-سني در خاورميانه مصاديق واکنش رقباي ايران بود. ارزيابي شما از واکنش هاي احتمالي رقباي منطقه اي ايران در مرحله پسا توافق چيست؟
دو رقیب عمده منطقه ای ایران اسرائیل و عربستان هستند و بقیه کشورها در رده های پایین تری از اهمیت قرار دارند. در خصوص اسرائیل باید گفت تلاش اسرائیل سال ها بر این بوده است که ایالات متحده را با ایران وارد جنگ کند و نظربه اینکه نتانیاهو، نخست وزیر این کشور از برنامه هسته ای ایران و تهدید متصور از آن استفاده بیشماری برده است تلاش داشت با ممانعت از تحقق بقول او توافق اشتباه با ایران آراء هر چه بیشتر جامعه افراطی داخلی اسراییل را جذب نماید. لذا در این راستا توافق هسته ای بیشتر به ضرر مناقع حزبی نتانیاهو و احزاب افراطی است تا صهیونیست هایی که آینده این رژیم را در راه حل دو دولت و پیگیری روند صلح جستجو می کنند و اوباما و دولت وی نیز توافق با ایران را در راستای منافع ملی آمریکا و اسرائیل است می بینند لذا دولت نتانیاهو در نهایت باید با این واقعیت کنار بیاید و توافق را بپذیرد و علیرغم شعارهای تند و تیزی که می دهد در نهایت گزینه ای جز این نیز در پیش رو نخواهد داشت.
عربستان نیز با توجه به اعلام اطمینان های متعددی که از جانب آمریکایی ها در خصوص توافق با ایران به آنان داده شده است لاجرم در نهایت همانگونه که ذکر شد مجبور خواهند بود نقش برتر منطقه ای ایران را برسمیت شناخته و تک روی در مسائل منطقه ای مانند مسئله یمن را کنار گذاشته و بنوعی به یک "توافق امنیتی دسته جمعی” در خصوص منطقه خاورمیانه با حضور مؤثر ایران تن در دهند.
 از سوی دیگر بحران اوکراین را هم می توان بنوعی در ارتباط با توافق هسته ای با ایران مورد تحلیل قرار داد چرا که کشورهای اروپایی و در راس آنها ایالات متحده، بحران اوکراین را نتیجه سیاست های مسکو در حمایت از جدایی طلبان روس تبار می دانند و در این راستا، توافق هسته ای با ایران از نقطه نظر آمریکا و متحدین غربی آن، جدا کردن ایران از روسیه تلقی می شود که در حال پیش روی به سمت اروپا است. در همین زمینه عربستان سعودی که در رابطه با توافق هسته ای با ایالات متحده تنش هایی را شاهد بود با حکومت پوتین در روزهای اخیر همنوایی هایی را برای فشار بر ایالات متحده در تلاش برای تغییر توازن بهم ریخته و ارسال پیام هشدار به آمریکا، انجام داده است.
در همین رابطه میتوان گفت که حتی روند مخالفت با توافق هسته ای در داخل ایالات متحده هم در درونی ترین هسته های نزدیک به قدرت در حال تغییر از مخالفت به موافقت می باشد بعنوان مثال گری سیمور رهبر گروه موسوم به "نیروهای متحد علیه ایران هسته ای " و مشاور هسته ای اوباما اخیراً اعلام کرد که پس از مطالعات دقیق به این نتیجه رسیده است که تلاش های سیاسی اوباما در جهت توافق هسته ای بنفع دولت آمریکا خواهد بود  و به همین دلیل با استعفا از مقام خود به جمع موافقان این توافق پیوست.

 استراتژي کلان امريکا در خروج نيروهايش از خاورميانه و تحکيم مواضع در آسياي شرقي و همزماني اين استراتژي با توافق هسته اي و تنش زدايي با ايران، ايده قدرت هژمون شدن ايران در منطقه را تقويت ميکند.ديدگاه شما در اين زمينه چيست؟
بنظر بنده استفاده از واژه هژمونیک در مورد وضعیت ایران پس از توافق اشتباه مي باشد چرا که هژمون در صورتي براي کشوري قابل تصور است که آن کشور بر همه  حوزه هاي کشورھاي ديگر تسلط کامل داشته باشد و این امر در مورد رابطه ایران با سایر کشورهای منطقه صدق نمی کند لذا  نبايد و نمی توان از واژه "هژمون” در این باره استفاده کرد.
در این زمینه اگر به نظریه ساموئل هانتينگتون نظری بیاندازیم شاید بهتر بتوان به سوال شما جواب داد. هانتینگتون معتقد است كه نظام بين الملل مبتني بر ”تك  چندقطبي"  خواهد بود كه در آن يك ابرقدرت اصلي وجود دارد. در چنين نظامي، به منظور حل و فصل مسائل اساسي نظام بين المللي نه فقط اقدام از سوي تنها ابرقدرت موجود كفايت نمي كند، بلكه لازم است نوعي ائتلاف نيز ميان ديگر قدرت هاي عمده شكل گيرد. از دیدگاه وی ايالات متحده بي گمان تنها كشوري است كه در همه ابعاد قدرت اقتصادي، نظامي، ديپلماتيك، ايدئولوژيك و فرهنگي دست بالا را دارد و ازتوانايي و امكانات لازم براي پاسداري از منافع خود تقريباً در سراسر جهان برخوردار است.
از دیدگاه هانتینگتون در سطح دوم نظام معاصر، قدرت هاي بزرگ منطقه اي قرار دارند. اين قدرت ها بر مناطقي از جهان مسلط هستند، بي آنكه همچون آمريكا بتوانند اهداف و قابليت هاي خود را در سطح جهان گسترش دهند. اين ”قدرت هاي بزرگ منطقه اي" عبارت اند از: تركيب آلمان و فرانسه در اروپا؛ روسيه در اوراسيا؛ چين و تا حدودي ژاپن در آسياي شرقي؛ هند در آسياي جنوبي؛ ايران در آسياي جنوب غربي؛  برزيل در آمريكاي لاتين و نيجريه در آفريقا.
از نظر هانتینگتون در سطح ”سوم"، ”قدرت هاي درجه دوم منطقه اي قرار دارند كه اغلب منافع  آنها با منافع  قدرت هاي برتر منطقه در تعارض است. ”قدرت هاي درجه دوم" منطقه اي عبار تند از: انگلستان نسبت به تركيب آلمان  فرانسه در اروپا؛ اوكراين نسبت به روسيه؛ ژاپن در قياس با چين؛ كره جنوبي در مقايسه با ژاپن؛ پاكستان در برابر هند؛ عربستان در مقابل ايران و آرژانتين در مقايسه با برزيل.
با توجه به تقسیم بندی هانتینگتون در خصوص سوال شما می توان گفت با توجه به شواهد موجود هرچند نگرش روی آوری به شرق در دکترین سیاست خارجی ایالات متحده قرار دارد ولیکن این به معنی دست کشیدن آنی و سریع از منطقه خاورمیانه نخواهد بود چراکه تعهد آمریکا نسبت به متحدین عرب خود در منطقه و نیز خط قرمز آمریکا یعنی وجود رژیم اسرائیل در منطقه خروج سریع آمریکایی ها از منطقه را بدنبال نخواهد داشت. از سوی دیگر با توجه به نظریاتی مثل نظریه هانتینگتون نظام بین المللی دارای یک قطب برتر یعنی ایالات متحده و چند تک قطبی در سراسر جهان خواهد بود که در قاره آسیا؛ چین، ژاپن، هند و ایران بعنوان قطب های برتر خواهند بود. بنظر من اگر توافق هسته ای بخوبی طبق روند پیش بینی شده جلو رود و ایران بتواند اطمینان غرب را در خصوص برنامه هسته ای خود جلب نماید در بلند مدت و نه کوتاه مدت خواهد توانست بعنوان یک قدرت برتر در منطقه آسیای جنوب غربی و به تبع آن در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس بوده و با اجرای دکترین امنیت دسته جمعی بخصوص در رابطه با منطقه خلیج فارس قدرت های دیگر منطقه ای را نیز در تأمین ثبات منطقه و جهان به یاری گیرد.

در حالي که تنش ها ميان آمريکا و متحدينش با چين و روسيه در حال افزايش است، همکاري این دو کشور با گروه 1+5 بر سر دستيابي به توافق هسته اي با ايران قابل توجه بوده است. در  این چارچوب اهداف روسيه و چين علي رغم اختلافات جدي با امريکا و اروپا را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
مسلماً چین و روسیه همواره در جهت منافع ملی خود حرکت می کنند و این دو کشور هرچند در دوران تحریم های ایران بیشترین سود را از تحریم های وارده بر کشورمان بردند ولیکن در شرایط جدیدی که اکثریت کشورهای اروپایی و آمریکا بر توافق اصرار داشتند مسلماً تک تازی ایندو کشور و سازمخالف زدن با جامعه جهانی در جهت مخالف منافع ملی این دو کشور می بود لذا بنظر من در شرایط نوین ایندو کشور چاره ای جز همراهی با آراء اکثریت جامعه جهانی نداشتند بخصوص اینکه جمهوری اسلامی ایران نیز خود مایل به انجام این توافق بزرگ قرن حاضر بود.

بعنوان سئوال پاياني ارزيابي کلي شما از چشم انداز قدرت منطقه اي و پرستيژ بين المللی ايران چيست؟
من به آینده توافق و چشم انداز آینده قدرت منطقه ای و بین المللی ایران خیلی خوشبین هستم. با توجه به اینکه ایران در همه زمینه های اقتصادی؛ اجتماعی و سیاسی پتانسیل لازم را برای تبدیل شدن به یک مدل پیشرو در سطح منطقه و جهان را دارد بنظر من می تواند با رفع تحریم ها و بوجود آمدن فرصت تاریخی جدیدی که در آن قرار گرفته است با توجه به غنای منابع طبیعی و انسانی خویش خواهد توانست بعنوان مدل ژاپن آینده برای منطقه باشد. در این راستا ایران به عنوان یکی از مهمترین قدرتهای منطقه ای، با مدیریت صحیح باید در مسیر برقراری امنیت منطقه ای و همکاری دسته جمعی فعال با سایر کشورهای مهم منطقه و فرامنطقه در جهت ریشه کن نمودن بحران های پی در پی در خاورمیانه و ریشه کن نمودن افراط گرایی و تروریسم که نمونه بارز آن ظهور غائله جدیدی بنام داعش در سوریه و عراق و یمن و ... است پیشگام بوده و منطقه ای عاری از خشونت و افراط گرایی را برای آیندگان به میراث گذارد.



اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
امید صراف زاده
|
Canada
|
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۴
تحلیلی جامع و عالی بود ممنون از سایت تابناک یزد.
امید صراف زاده
|
Canada
|
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۴
تحلیلی جامع و عالی بود ممنون از سایت تابناک یزد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار