ساعت شنی روی میز رئیس صداوسیما دانه‌های خود را به کاسه زیرین فرو می‌ریزد و نزدیکی پایان نخستین سال از ریاستش بر رسانه ملی را با خالی‌شدن یک‌پنجم از کاسه بالایی نشان می‌دهد.
کد خبر: ۱۱۰۰۴۸
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۵ 12 October 2015

به گزارش تابناک یزد،«هنرلند» با این مقدمه ادامه داد: آبان ۱۳۹۳ وقتی سرانجام حکم ریاست صداوسیما زده شد، مانند هر انتصاب دیگری از این‌دست، انتظار تحول و شکوفایی بیشتر نزد کارکنان نجیب این سازمان جوانه زد؛ چراکه در فرهنگ ایرانی هر نو شدنی، خجسته و مبارک است؛ مثلا قدم نورسیده مبارک، منزل نو مبارک، سال نو مبارک و ... و سال صداوسیما هم پس از 10 سال نو شده بود.


در سازمانی که دوره‌های مدیریتش به طور معمول ۱۰ساله است (۲ دوره ۵ ساله) و یک کارمند شاید به زحمت بتواند سه رئیس سازمان را در طول دوران خدمتش ببیند، سال دهم ریاست مدیر سابق همراه با بیم و امیدهای فراوان است؛ امید به بهبود و بیم از خطا. او امیدوار است که مدیر جدید مشکلات قبلی سازمان را حل کند و بیمناک است که خدای نکرده نه‌تنها در این امر موفق نشود بلکه موفقیت‌های قبلی هم نادیده گرفته شود.

در این بین همه می‌دانند که حل مشکلات و درانداختن طرحی نو یک‌باره ممکن نیست و راه یک‌ساله یک‌شبه پوییده نمی‌شود اما با این وجود، داشتن عزم پیمودن مسیر از همان روز اول، شایسته مردان راه است؛ مردانی که باید از همان ابتدا عالمانه بیندیشند و عاقلانه عمل کنند چرا که روزهای اول و سال اول ریاست یک مجموعه بزرگ، روزها و سالی مهم به حساب می‌آید.

سال اول، سال ارزیابی نقاط قوت و ضعف و برنامه‌ریزی برای بهبود اوضاع برابر سیاست‌های کلی است. شاید به همین دلیل برخی آن را دوران ماه عسل نیز می‌نامند. نه به این معنی که رئیس جدید متنعم به نعمت‌های جدیدی شده است که برایش لذت‌بخش است، نه! این به معنای آن است که روزهای شیرین بَه بَه و چَه چَه‌کردن‌ها به‌زودی سپری می‌شود و سختی‌های معمول از راه می‌رسد؛ سختی‌هایی که باید با تدبیر، صبر، مشورت و اراده قوی با آن روبه‌رو شد تا مشکلات یک به یک حل شوند و ایام خوش، به کام خانواده تلخ نشود که تلخ‌کامی‌های زیاد، عاقبت بنیان خانواده را سست می‌کند.

سال اول از ریاست فعلی صداوسیما در حال پایان است اما انگار این سال، ماه عسلی نداشته است! این را می‌توان از حال و روز صداوسیما فهمید. جذابیت‌های برنامه‌ها دیگر نمی‌تواند مخاطب را پای تلویزیون میخکوب کند، رادیو همان نیمه‌رمقی را هم که داشت از دست داده است و خبر که حکایت تکراری‌اش باقی است.

کلی‌گویی در این زمینه کار هوشمندانه‌ای نیست؛ به خصوص آنکه صداوسیما مرکز تحقیقاتی دارد که هر ماه میزان رضایت مخاطبانش را به مدیران گزارش می‌کند و به حکم لایتغیر این تحقیقات، همه چیز همیشه خوب و روال بهبود، حاصل است!

اما ازدید برخی کارشناسان امور رسانه‌ای‌، سال اول ریاست سرافراز بر صداوسیما سال پرنشیبی ارزیابی می‌شود؛ سالی پر از نوآوری‌های شتابزده! ماکتی از حرکتی جهادی در حوزه فرهنگ و هنر و سازماندهی رسانه‌ای! تغییراتی روبنایی بدون توجه به زیرساخت‌های فرهنگی، اجتماعی سازمانی که قدمت و عظمتی در خور توجه داشته است.

اشاره به این نکته که هر سازمان، فرهنگ سازمانی خاص خود را دارد، برای سازمانی که مهم‌ترین نقش را در در دهه‌های گذشته در ساختار فرهنگی جامعه ایرانی ایفا کرده است، تذکاری است برای تأمل بیشتر در تغییراتی که بدون توجه به الزامات فرهنگی در سازمان صداوسیما در حال شکل‌گیری است.

در حالی که تقویت بنیه‌های فکری، مادی و معنوی کارکنان صداوسیما به عنوان مهم‌ترین عامل در جنبش نرم‌افزاری بزرگ‌ترین دانشگاه عمومی نظام می‌توانست سرلوحه امور قرارگیرد، خبرهای ناگواری از وضعیت این سرمایه عظیم فرهنگی کشور به گوش می‌رسد.

مهم‌ترین نقطه ضعف صداوسیما در دهه‌های گذشته به‌خصوص پس از جنگ در عدم توانایی به‌کارگیری نیروی انسانی توانمند در حوزه فرهنگ و هنر بوده است و الّا این سازمان حتی در روزهای جنگ و دوران تحریم‌های سخت‌گیرانه اقتصادی از بنیه فنی و محتوایی قوی و لازم برای گسترش حضور در صحنه‌های رقابتی رسانه‌ای برخوردار بوده است.

کارکنان شریف رادیو هنوز خاطره روزهایی که تیغ و چسب ادیت، حکم کیمیا در ساختمان‌های تولید را داشت و به هر تهیه‌کننده یا گزارشگر سهمیه‌ای محدود داده می‌شد را به یاد دارند. در آن روزها حتی آداپتور برای قرار دادن یک نوار KL روی دستگاه Reel هم وجود نداشت اما خلاقیت های نیروی انسانی رادیو جای محدودیت‌های برآمده از نابه‌کاری‌های دشمنان ایران و انقلاب را پر می‌کرد.

زحمتکشان تلویزیون هنوز به یاد دارند که چگونه کمبود فیلم و نگاتیو نمی‌توانست مانع از ساخت آثار ارزشمندی مانند سربداران و هزاردستان شود و هنوز مستندهای روایت فتح به عنوان شاهدی بر توانمندی نیروی انسانی خلاق، عاشق و بی‌ادعای هنر انقلابی است.

روزی که در کوران جنگ، فرستنده‌های لامپی صداوسیما عمر مفیدشان تمام می‌شد و یکی‌یکی خاموش می‌شدند، بچه‌های فرستنده‌ها و مهندسان خوش‌فکر فنی بودند که نمی‌گذاشتند عبارت «اینجا تهران است، صدای جمهوری اسلامی ایران» خاموش شود.

روزگاری «دانشکده صداوسیما» تراز پرورش نخبگان حوزه تولید، نویسندگی، کارگردانی، تهیه‌کنندگی رادیویی و تلویزیونی، فنی و انیمیشن در کشور بود. دانشجویان این دانشکده، هم در جنگ سخت در صف مقدم بودند و هم آماده ساخت محتوایی هنری در عرصه‌های تهاجم فرهنگی.

باید اذعان کرد که این نیروی انسانی عظیم در دوره‌های گذشته آنگونه که شایسته بود مورد توجه قرار نگرفته است و انتظاری که هم‌زمان با شروع ریاست جدید این سازمان شکل گرفت توجه ویژه به وضعیت نیروی انسانی رسانه ملی در همه زمینه‌ها بود؛ انتظاری که جز با مطالعات راهبردی و برنامه‌ریزی‌های دقیق اجرایی امکان تحقق نمی‌یافت.

آنچه رهبر انقلاب از رئیس جدید صداوسیما درباره چابک‌سازی وکوچک‌سازی خواسته بودند، یک مطالبه صحیح متکی بر بررسی‌های دقیق و اطلاع از مطالبات داخلی کارکنان سازمان بود اما آنچه عمل شد، اقدامی ضربتی بود که نمی‌توان برایند آن را صحیح ارزیابی کرد.

اگر بخواهیم فهرستی از این اقدامات شتابزده را تهیه کنیم شوربختانه باید گفت: در حوزه سیما، گروه‌های تولیدی با رکودی بی‌سابقه در ساخت برنامه‌های تولیدی و نمایشی مواجه شده‌اند و در حالی که شبکه‌های تلویزیونی داخلی روز به روز کوچک‌تر و ضعیف‌تر می‌شوند، شبکه‌های برون‌مرزی در حال تقویت هستند. البته شبکه جام جم یک استثنا میان شبکه‌های برون‌مرزی به شمار می‌رود که اگرچه مخاطبان آن ایرانیان خارج از کشور هستند اما تنها شبکه تلویزونی برون‌مرزی فارسی‌زبان جمهوری اسلامی ایران از سه کانال به یک کانال تقلیل یافته و بخش تولید آن تعطیل شده و محتوای برنامه‌های آن، از شبکه‌های برون‌مرزی و «افق» تأمین می‌شود! جالب اینجاست که شبکه ۳ سیما هم که روزگاری پیش‌گام ساخت سریال‌های پرمخاطب بوده است، امسال سریالی را روی آنتن برد که با یک موضوع کاملا فارسی در معاونت برون‌مرزی صداوسیما ساخته شده بود.

در حوزه صدا، جولان سلایق فرم‌گرایانه، محتوای برنامه‌ها را با افت کیفی مواجه ساخته است و معدود برنامه‌های پرمخاطب شبکه‌ها نیز یکی‌یکی تعطیل شده‌اند و برنامه‌سازان جوانی که هنوز آزمایش خود را در تولید برنامه پس نداده‌اند، اداره و اجرای برنامه‌های مهم زنده را در دست گرفته‌اند.

درحوزه فنی، اکیپ کاملی از یک گروه مشخص از فارغ‌التحصیلان جوان برخی از دانشگاه‌های کشور به دعوت بالاترین مقام فنی صداوسیما که خود به تازگی به این سازمان راه یافته است، جایگزین نیروهای خبره فنی رسانه ملی شده‌اند و اولویت‌های جدیدی را در حوزه مخابرات برای رادیو و تلویزیون تعریف کرده‌اند!

در حوزه برنامه‌ریزی، مدل اجرایی دولت نهم به خوبی در رسانه ملی پیاده‌سازی شد و با حذف مرکز طرح و برنامه‌ریزی و ادغام معاونت برنامه‌ریزی در معاونت مالی، در عمل مکانیسم طراحی برنامه‌های راهبردی و اجرایی در حوزه‌های تولیدی، فنی و انسانی از هم گسیخته شد. این در حالی است که مشکل مالی که از مشکلات همیشگی نهادهای فرهنگی بوده است، تمرکز مسؤلان این معاونت را بیشتر به بخش مالی معطوف ساخته است تا برنامه‌ریزی.

درحوزه نیروی انسانی، تعدیل نیروهای تولیدی در رادیو و تلویزیون سرخوردگی جمعی از نیروهای زبده برنامه‌ساز که سرمایه سازمانی فرهنگی به حساب می‌آیند را به همراه داشته است. ضمن آنکه تشویق بدون پشتوانه مالی کارکنان به بازنشستگی در ماه‌های اول دوران ریاست جدید سازمان، بخشی از نیروی انسانی را که هنوز می‌توانستند سال‌ها به کار فرهنگی و هنری بپردازند با مشکلات مالی عدیده و سرخوردگی شدید از عدم امکان وصول مطالبات بازنشستگی‌شان مواجه ساخته است.

در بخش ساختار و تشکیلات، تغییر چندباره ساختارها در طول مدت کمتر از یک ماه، تراژدی این کوچک‌سازی را به یک کمدی تبدیل کرده است و در بخش آموزش، اتصال این دانشکده با بدنه صداوسیما روز به روز کمتر و کمتر می‌شود و حذف واحدهای آموزشی معاونت‌ها همزمان با کوچک‌سازی ساختار آموزشی، این نقطه اتکای پرورش نیروهای زبده را نیز متزلزل کرده است.

در بخش تحقیقات، رکود بی‌سابقه در انتشار کتب آماده چاپ و تعطیلی برخی از نشریات پژوهشی خودنمایی می‌کند.

اما از همه عجیب‌تر، بدعت‌هایی است که در حوزه‌های مدیریتی شکل گرفته است: انتشار نامه اعتراض و استعفای مدیر یک شبکه به معاون سیما و اعتراض بی‌سابقه مدیر جدیدالانتصاب یک شبکه تلویزیونی به معاون باتجربه حوزه سیما که تبریک بیش از ۵۰۰ نفر از چهره‌های مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون پس از انتصاب وی، می‌توانست یکی از افتخارات رئیس جدید صداوسیما به شمار رود.

انتخاب مدیران شبکه‌های مختلف تلویزیون از حلقه مدیران سابق معاونت برون‌مرزی با وجود حضور مدیران مجرب حوزه تخصصی سیما.

انجام مصاحبه یکی از مدیران شبکه‌های تلویزیونی با یک خبرگزاری و ایراد اتهام به مدیران قبلی و زیرمجموعه خود و پس از آن تکذیب مصاحبه!

تعطیلی برخی از واحدهای تعاونی مصرف کارکنان صداوسیما.

کاهش خدمات درمانی مرکز بهداشت صداوسیما با تعطیلی تنها داروخانه شبانه‌روزی این سازمان در شیفت شب و قطع کمک‌های ویژه به بیماران خاص!

رونق مجری‌محوری در برنامه‌های زنده رادیو و عدم رعایت اصول ادبی در گفتار ایشان.

رواج پدیده مقاله‌خوانی به جای خواندن خبر در برخی از بخش‌های خبری.

سپردن تهیه‌کنندگی و کارگردانی برنامه‌های زنده به مجریان برنامه‌های تلویزیونی و حضور توامان ایشان در اجرا و تهیه.

پخش جلسه داخلی طرح و برنامه یک شبکه تلویزیونی از سیمای جمهوری اسلامی ایران در وقتی که متعلق به تمام مردم ایران است.

بازگرداندن برخی از مدیران بازنشسته قدیمی با نزدیک به ۶۰ سال سن و بازنشستگی برخی از کارکنان سازمان باکمتر از ۴۵ سال سن!

عدم تشکیل شورای سیاستگزاری سازمان صداوسیما.

عدم توجه به محتوای فرهنگی و هنری در حوزه رسانه‌های نوین با واگذاری مدیریت این بخش محتوایی به واحدهای فنی سازمان و توجه روزافزون به مخابرات و الکترونیک.

عدم استفاده از بازوی قائم‌مقامی برای انجام امور در حوزه‌های اجرایی و در عوض انتصاب قائم‌مقام در امور فنی از میان نیروهای غیر سازمانی.

افزایش دهشت‌بار زمان پخش آگهی‌های بازرگانی در تمام بخش‌های مختلف رادیو و تلویزیون و ... .

آنچه گفته شد و آنچه که فرصت گفتنش نیست نشان می‌دهد که حال این روزهای رسانه ملی خوب نیست؛ رسانه‌ای که در عصر نوین ارتباطات تنها نماد استوار رسانه‌ای همسو با انقلاب اسلامی در جبهه پرتلاطم فرهنگی است و کارکنان نجیب آن حاضر به شرح جزئیات رنجی که می‌برند نیستند.

با این همه مشخص نیست آیا زمانی که تمام شن‌ها کاسه پایینی ساعت شنی ریاست این سازمان را پر می‌کنند، آنچه که گفته شد نقاط مثبتی در کارنامه مدیریتی وی شمرده خواهد شد یا ... .
منبع: ایسنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار