میروسلاو بلاژویچ سرمربی سابق تیم‌ملی ایران یک بار در برنامه 90 به عادل فردوسی‌پور گفت:«مردم ایران فوتبال را خیلی دوست دارند، مثل مادری که بچه‌اش را آنقدر دوست دارد که به سینه فشار می دهد و او خفه می‌شود»!
کد خبر: ۹۱۱۱۴۱
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۸ 22 October 2020

عصرایران؛ احسان محمدی – هفته اول اسفندماه 98 سپاهان در اصفهان منتظر رویارویی با پرسپولیس بود. آنها از بازی‌های آسیایی برگشته و نسبت به تمام تیم‌های ایرانی نتایج بهتری کسب کرده بودند. برای شاگرادان قلعه‌نوئی این دیداری بود که می‌توانست آن‌ها را به قهرمانی امیدوار کند. کرونا تازه شیوع پیدا کرده بود، مسئولان لیگ اعلام کردند مثل چند دیدار اروپایی بازی بدون تماشاگر برگزار شود، اما بازی برگزار نشد. دلیل؟ تعدادی از هواداران اصفهانی در اعتراض به این نحوه برگزاری بازی، مانع از خروج تیم شدند، جلوی اتوبوس سپاهانی‌ها دراز کشیدند، فریاد زدند و گفتند بهتر از 3-0 بازنده اعلام شوند ولی تن به این دیدار ندهند .... کار به جایی رسید که تیم تصمیم گرفت در راهروهای ورزشگاه خودش را گرم کند و به زمین نیاید.

نتیجه؟ پرسپولیس 3-0 برنده شد. سپاهان نه تنها این بازی 6 امتیازی را از دست داد بلکه هفته بعد دو امتیاز را دقیقه 90 مقابل ذوب‌آهن از دست داد و تیم عملاً متلاشی و از دور قهرمانی کنار رفت. پیام نیازمند دروازه‌بان سپاهان چندی قبل گفت:«ای کاش به پرسپولیس می‌باختیم اما مقابل پرسپولیس بازی می‌کردیم.... بعد از آن نتیجه تیم آن‌قدر به هم ریخت و بازیکنان بی‌روحیه شدند که آقای قلعه‌نوئی تمرین را تعطیل کرد و ...».

حالا امیر قلعه‌نوئی از تیم رفته است، سپاهان نه فقط قهرمان نشد که سهمیه آسیایی نگرفت، آنها جاده را برای قهرمانی رقیب‌شان پرسپولیس آسفالت کردند، نسلی از بازیکنان از افتخار بازماندند و ... دلیل؟ مداخله غیرحرفه‌ای هواداران دو آتشه در تصمیمات باشگاه!

دو فصل پیش تراکتور یکی از شانس‌های اصلی قهرمانی بود، اما آنها در رشت 3-1 به سپیدرود باختند، محسن فروزان دروازه‌بان این تیم گل بسیار بدی خورد، هواداران این تیم فشار هولناکی به بازیکنان وارد کردند، گفتند فروزان تبانی کرده است و باید مراقب بقیه بود، تیم بیش از فوتبال گرفتار حاشیه شد، هفته بعد آن‌ها در تبریز به پیکان باختند، هواداری از روی سکوها به زمین رفت و به مسعود شجاعی سیلی زد، اشکان دژاگه وارد ماجرا شد، تنش، دعوا ... تراکتور از کورس خارج شد، جاده برای قهرمانی پرسپولیس هموار!   ... دلیل؟ مداخله غیرحرفه‌ای هواداران دو آتشه در تصمیمات باشگاه!

پرسپولیس یک ماه دیگر باید برای مهم‌ترین بازی دوسال اخیرش در فینال لیگ قهرمانان آسیا حاضر شود، تیم لازم است که در آرامش تمرین کند، رقیب بهترین تیم شرق آسیاست که سالهاست از ما فوتبال بهتر و منظم‌تری دارند، چند بازیکن کلیدی این تیم ساز مخالف زده‌اند از جمله شجاع خلیل‌زاده که با کیفیت بازی و البته بوسه هایش به لوگوی باشگاه دل از هواداران ربوده است، عده‌ای از دو آتشه‌های باشگاه هم پشت آن‌ها ایستاده‌اند و در فضای مجازی و تجمع جلوی باشگاه به مدیرعامل فحاشی می‌کنند که باید به هر قیمت شده بازیکنان را نگهدارد و «حق» آن‌هاست اگر عدد و رقمی بیشتر از قبل می‌خواهند و باید برابر تورم به آنها پرداخت شود! همین رفتار تیم را به هم ریخته است، اگر این اتفاق برای یک بازیکن بیفتد، بقیه هم همین ادعا را دارند. پرسپولیس حالا برای تمرین تمرکز ندارد... دلیل؟ مداخله غیرحرفه‌ای هواداران دو آتشه در تصمیمات باشگاه!

برای هر تیم دیگری در لیگ می‌شود لیستی از این اتفاقات که نقطه عطف هستند را ردیف کرد، از نفت آبادان تا استقلال تهران و ... بارها در تحسین و عشق هوادارای نوشته‌ام. اما یک سنت ریاکارانه در ورزش ایران وجود دارد که برای جلب حمایت و لایک هواداران می‌گویند «همیشه حق با هوادار است» چرا و بر چه اساسی «همیشه» حق با هوادار است؟

هواداران فوتبال

در اینکه هواداران فوتبال ایران در سرما و گرما و با وجود مصیبت های اقتصادی خودشان را به ورزشگاه می‌رسانند و در استادیوم‌هایی که از لحاظ امکانات شرم‌آورند حاضر می‌شوند شکی نیست، در اینکه فوتبال بدون تماشاگر لذت اندکی دارد تردیدی نیست اما چه کسی می‌گوید همیشه حق با هوادار است؟ هوادارن چه اشرافی بر مسائل تاکتیکی، تکنیکی، مدیریتی، مالی و باشگاه دارند؟ هواداران چقدر از آماده بودن یا نبودن یک بازیکن و نحوه تمریناتش خبر دارند که گاهی مربی را هدف ناسزا و فحاشی قرار می‌دهند که «باید» به فلان بازیکن بازی بدهد؟

میروسلاو بلاژویچ سرمربی سابق تیم‌ملی ایران یک بار در برنامه 90 به عادل فردوسی‌پور گفت:«مردم ایران فوتبال را خیلی دوست دارند، مثل مادری که بچه‌اش را آنقدر دوست دارد که به سینه فشار می دهد و او خفه می‌شود»!

بعد از نزدیک به 20 سال هنوز هم خیلی از هواداران آن‌قدر تیم محبوب‌شان را به سینه فشار می‌دهند که تیم می‌میرد، آنقدر بازیکن محبوب‌شان را هوایی می‌کنند که او اغوا می‌شود و به پشتوانه هوادار واقعی و مجازی تصمیماتی می‌گیرد و حرف‌هایی می‌زند که خودش و تیم می‌میرند و در نهایت هوادار هم صدمه می‌خورد.

می‌دانم این حرف‌ها به کام هواداران دو آتشه فوتبال تلخ می‌آید اما بخشی از ناکامی تیم‌های محبوب شما در همین حمایت‌های احساسی و اغراق شده است، در همین باد کردن بازیکنان، در همین فشار بر مربیان برای اخذ تصمیماتی که فنی نیست اما می‌تواند از بار فشار «حیا کن و رها کن» کم کند و سرانجام تیم را به نابودی می‌کشاند. تا زمانی که یاد نگیریم دست از این ریاکاری برداریم که «همیشه حق با هوادار است» تیم‌های محبوب‌مان را به قهقرا می‌بریم. باز خود دانید!

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار