در سالهای اخیر حملات و انتقادات به نسبت تندی علیه پزشکان و نظام درمان صورت میگرفت. بخشی از آنها قابل فهم بود. حرفه پزشکی نیز مثل هر حرفه دیگر است، هیچ قدسیتی ندارد. هر چند وظیفه آنان به گونهای است که پزشکی را متمایز از مشاغل دیگر کرده و در نتیجه انتظارات مردم را از آنان بیشتر میکند؛ و در عین حال مردم هم اعتماد و احترام بیشتری برای آنان قایل هستند.
ولی مسأله این است که حملات و انتقادات سالهای اخیر علیه این حرفه سرچشمههای دیگری جز نقدهای منطقی داشت. همیشه احساس میکردم که این نقدها بیش از آنکه علیه رفتار نادرست یک پزشک باشد، جامعه پزشکی و پزشکان را هدف خود قرار میدهد. اگر قرار باشد که اینگونه نقد کنیم، دیگر هیچ نهاد و حرفهی مورد اعتمادی باقی نخواهند ماند، چون در هر حرفهای میتوان رفتارهای ناپسند و افراد نادرست پیدا کرد.
متأسفانه برخی از افراد بویژه همکاران رسانهای نیز به این روند دامن زدند، بدون اینکه توجه کنند نظام درمان و پزشکی ایران یکی از معتبرترین نظامهای درمانی و تخصصی است و باید تقویت شود و اجازه ندهیم که بدون هیچ توجیه منطقی کلیت این نهاد زیر سوال برود.
با شیوع کرونا، این وضعیت تغییر کرد، همه متوجه شدند که پزشکی فقط درآمد بالا و اعتبار اجتماعی و عنوان آقای دکتر نیست، بلکه مبارزه در جبهه گسترده کرونا و افزایش احتمال ابتلا به این بیماری و درگیر شدن با آن نیز هست. میدان نبرد از مرزهای کشور به اتاقهای ایزوله و آیسییو بیمارستانها منتقل شد و سربازان و افسران این نبرد کادرهای بیمارستانی و درمانی و پزشکان بودند که تا کنون به طور متوسط روزانه یک نفر تلفات دادهاند و اگر نسبت آن را با کل تعداد پرسنل درمانی کشور مقایسه کنیم، رقم بسیار بالایی خواهد شد، شاید در حد یک هزارم است و این رقم بیشتر از رقم مشابه تلفات جنگ نسبت به جمعیت درحال جنگ کشور در 6 ماه از جنگ است. همچنان که تلفات کرونا نیز به طور نسبی از تلفات جنگ بیشتر است و اگر کرونا با همین وضعیت 8 سال ادامه پیدا کند، مرگ و میر آن چند برابر خسارات جانی سالهای جنگ خواهد بود.
شیوع کرونا جایگاه پزشک را هم برای جامعه پزشکی بهتر نشان داد و هم برای مردم. درمان مسأله سادهای نیست. پزشکی مدرن نیز متفاوت از گذشته است. مردم در جریان کرونا متوجه شدند دکانهای دو نبشی که تحت عنوانهای گوناگون طب فلان و بهمان باز شده نه تنها غیر قانونی است، بلکه هدف اصلی آن خالی کردن جیب مردم است. فقط در یک جامعه مثل ایران است که کسانی میتوانند بدن هیچ تخصصی با تخصصیترین رشتهها وارد رقابت شوند و خود را طبیب جا بزنند و از این طریق امرار معاش کنند.
در جهانی که برای تولید و مصرف یک واکسن مراحل بسیار پیچیدهای وجود دارد که شاید سالها طول بکشد، یک فرد بیسواد و کلاهبردار در گوشهای مینشیند و برای افراد ناآگاه نسخه میپیچد و کسی هم به او نمیگوید بالای چشم تو ابرو است.
اکنون روز پزشک است. گرامیداشت این روز چگونه معنا دارد؟ اجازه دهید صریح سخن بگوییم. یکی از نخبهترین گروههای حرفهای در ایران پزشکان هستند. کافی است که از آنان نظرخواهی شود که چقدر خود را در سیاستهای عمومی کشور یا حتی سیاستهای بخش بهداشت و درمان شریک میدانند؟ بنده حاضرم شرط ببندم که ده درصد آنان نیز خود را در این فرآیندها شریک نمیدانند در حالی که این روند کلی و جزیی را قبول هم ندارند.
پزشک ربات نیست که بنا به دستور رفتار کند. پزشک، مهندس، فیلسوف، جامعهشناس، اقتصاددان و... همه میباید در سیاستهای کلان و نیز سیاستهای بخشی، مشارکت داشته باشند. اگر اینها خود را با جامعه بیگانه بیابند، چه کسی قرار است جای آنان تصمیم بگیرد؟ محور جامعه مدرن، مشارکت برحسب صلاحیت است. با تبریک گفتن صوری و باسمهای هیچ دردی درمان نخواهد شد.
واقعیت این است که حتی از پزشکان خط مقدم مبارزه با کوید-19 نیز تجلیل مناسبی صورت نمیگیرد. چقدر برنامههای تبلیغی برای آنان در نظر میگیرند؟ کدام خیابان را به نام آنان کردهاند؟ شاید آنان نیاز ندارند که البته ندارند. این جامعه است که نیازمند تکریم این افراد است. حتی حاضر نیستند تصاویر آنان، آن طور که هستند و بودند، بازنشر کنند.
کرونا یکی از مهمترین تناقضات موجود در عرصه سیاست ایران را بر ملا کرد. تمایز برقرار کردن میان تعهد و تخصص یک عمل نادرست بوده است. مرز میان تخصص و تعهد در دنیای جدید خیلی باریکتر از آن است که به نظر میرسد. هنگامی که تخصص به حاشیه رانده شود، پیشاپیش آن تعهد نابود میشود. راه احیای تعهد به اداره امور، باز کردن راه برای مدیران متخصص است.
منبع;:روزنامه ایران
انتهای پیام/*