روزنامه روزان در یادداشتی که به قلم یعقوب موسوی جامعه شناس نگاشته شد، آورده است: البته زنان در گذشته یک نیروی مولد و شاغل نیز محسوب میشده اند اما در حاشیه بوده اند و اشتغال آنها کمتر در جامعه موثر بوده است.
در آن زمان نیز غالب نیروی کار مردان بودند، امروزه نیز با تمام این گفته ها باز هم نیروی غالب کار مردان هستند. همه کشورهای جان این مسئله نو را تجربه کرده اند. ما در یک گذار تاریخی هستیم. جامعه جهانی نیز در یک گذار تاریخی است. 150 سال است که جهان این امر را تجربه کرده است. قطعا اشتغال همزمان زن و مرد تاثیراتی بر ساحت زندگی جوامع و خانوادهها خواهد داشت. تبعات این امر در روابط اجتماعی و ارتباط گیری افراد خانواده و اعضای جامعه به وضوح دیده میشود.
البته اشتغال زنان در سامان دهی سازمان اجتماعی جامعه بسیار موثر است و تبعات خوبی دارد اما معضلاتی را نیز بهوجود آورده است. زن در عرصه اجتماع به کارهایی روی میآورد که متناسب با ذات و روحیه او نیست و فراتر از آن چیزی است که ماهیت زن برای آن ساخته شده است.
قطعا قواعد اجتماعی، عقل سلیم و اقتضائات تداوم پایدار زندگی بر این است که توازن بین زن و مرد در خانواده و جامعه حفظ شود. عدم تعادل بین جایگاه زن و مرد در جامعه قطعا معضلاتی را ایجاد خواهد کرد. محروم کردن زنان از اشتغال امروزه در عرصه اجتماعی پذیرفتنی نیست. هیچ قشری محدود کردن زنان در خانواده را نمیپذیرد.
اشتغال زنان تعادل و توازن در خانواده را از بین نمیبرد و به انزوا راندن و به حاشیه بردن زنان راهکار این عرصه نیست. اگر با روایت زنان جامعه به مسئله نگاه کنیم، توازن به سود مردان است. اگر در چشم اندازی، زنان به یک اشباع اقتصادی برسند ممکن است این توازن به هم بخورد و تبعات منفی برای خانواده داشته باشد.
این مسئلهای است که جامعه مدرن در حال تجربه آن است و کشورهای اروپایی همچون دانمارک با افزایش وزیران و نمایندههای زن توازن را به سمت زنان سوق داده اند. به نظر من این نیز ما را دچار تعارض خواهد کرد. این باعث میشود تضاد نقشها در جامعه رقم بخورد. برای زنان بهصورت خدادادی یک اشتغال طبیعی برای آنها تعریف شده است. حذف کردن نقش مادر از زنان امکانپذیر نیست.
در جامعه ما مادر بودن یک نقش پذیرفته است و کمتر مادری قبول میکند پس از تولد فرزندش او را به جایی دیگر بسپارد تا او را بزرگ کنند. زنان به گونهای خلق نشدهاند که دست به کارهای اقتصادی سنگین بزنند اما اگر این کار را انجام دهند نامعقول نیست اما باید به گونهای باشد که شغل اول خود را مادری بدانند.
اگر این اتفاق بیفتد توازن در خانواده هیچوقت به هم نخواهد خورد و جایگاه زن و مرد در خانواده همچون گذشته حفظ خواهد شد. باید مراقب باشیم که اشتغال زنان به مرحلهای نرسد که با کمبود شغل برای مردان رو به رو شویم. این امر به مراتب خطرناکتر است و میتواند تبعات بدتری برای خانوادهها و جامعه داشته باشد.
باید جامعه ساز و کاری ایجاد کند تا زنان مستعد مشغول به کار شوند و از زنانی استفاده شود که لطمهای به شغل مادری آنها وارد نمیشود. اگر مسیر افراطی در پیش گرفته شود، توازن خانواده به هم خواهد ریخت و تبعات خوبی نخواهد داشت.
متاسفانه شاهد هستیم افرادی که تمایل دارند به تنهایی زندگی کنند رو به افزایش است و طبق همین تکثری که گفتم بهزودی انواع دیگری از خود را تولید میکند.
آنچه که واضح است این مسائل برای زیست آینده جامعه ما مفید نیست اما اینکه دقیقا چه تبعاتی بر جای میگذارد و آیا سبب تنهاتر شدن انسان میشود، قابل پیش بینی نیست.