کبری اولین بار در یک شرکت خدماتی که کار نظافت منازل را انجام می داد مشغول به کار شد. او با بچه کمتر از یک سالش باید کار می کرد. دخترش را در پارکینگ با خوراکی و اسباب بازی سرگرم می کرد و خودش به تمیز کردن طبقات مشغول می شد.
کد خبر: ۳۸۷۷۶۵
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۹ 03 March 2017

به گزارش تابناک اردبیل، زنان سرپرست خانوار یا خود سرپرست با مصائب، مشکلات و موانع بسیاری  در زندگی روبرو هستند که درکنار مشکلات و مسائل شهرهای بزرگ، آسیب‌های جبران ناپذیری را بر آنها و جامعه وارد می سازد. در این گزارش، زندگی دو زن سرپرست خانواده را در زیر می خوانید.

 

 از وابستگی تا استقلال

 4 سال است که سرپرست خانوار است. راننده آژانسی شده که فقط برای زنان کار می کند و از صبح تا شب با پراید سفیدش دانش آموزان، معلم و مدیر و مردم عادی را به مقصدشان می رساند. خودش می گوید :« اصلا فکر نمی‌کردم روزی بتوانم روی پای خودم بایستم ولی توانستم. در زندگی مشترک آدم وابسته ای بودم، بدون همسرم از پس هیچ کاری بر نمی آمدم؛‌ ‌خرید، رفت و آمد و هرکاری که می خواستم انجام بدهم باید با کمک و همراهی او انجام می دادم اما حالا به جایی رسیدم که نه تنها زندگی خودم را اداره می کنم بلکه سرپرستی دو دخترم نیز با من است». 

شیما سلطان محمدی 37 سال دارد و سرپرستی دختران 15 و 13 ساله اش به عهده اوست. خودش می گوید ساعت 5/5 صبح کارش را شروع می کند و اولین سرویس را که خانمی است مدیر مدرسه، قبل از ساعت 6 صبح به مقصد می رساند، بلافاصله باید سرویس بعدی که بچه‌های همان مدرسه هستند را نیز باید به مدرسه ببرد. ظهر هم مدیر و بچه‌ها را تحویل خانواده‌هایشان می دهد و باز هم به سطح شهر برای کار بر می گردد. به طور معمول تا 8 شب و گاهی تا 10 شب هم کار می کند. نیاز مالی و عدم تامین مخارج زندگی از سوی همسرش او را به سمت کار کردن کشاند.

اولین بار چطور شد که تصمیم گرفتید کار کنید و از کجا شروع کردید؟

حدود 4 سال پیش وقتی کمی قبل از جدایی از همسرم شروع به کار کردم.اولین بار توانستم سرویس دانش آموزان دختران مدارس ابتدایی شوم و الان حدود 2 سال است که کار می کنم و چندتا سرویس مدرسه هم دارم که قبل از 7 صبح و ظهر ساعت 5/12 آن‌ها را می رسانم.  

 با این ساعت کاری که دارید و از صبح تا شب بیرون از خانه هستید، بچه‌ها چه کار می کنند؟ کسی از آن‌ها نگه داری می کند؟

نه، پیش کسی نیستند. خوشبختانه آن‌ها بزرگ و فهمیده و مستقل هستند. خیالم از بابت آن‌ها راحت است. دخترانم نه فقط کارهای شخصی خودشان را انجام می دهند که بسیاری اوقات به من نیز کمک می کنند.

 هیچ وقت تصور می کردید روزی به تنهایی اداره زندگی را به عهده بگیرید؟

نه، هیچ وقت. راستش روزهای اولی هم که اصرار کردم سرپرستی بچه‌ها را به عهده بگیرم خانواده هم فکر نمی کرد که بتوانم به تنهایی از پس زندگی خودم و دخترانم بر بیایم اما به همه ثابت شد که می توانم. 

سلطان محمدی به عنوان یک زن سرپرست خانوار معتقد است زنان می توانند روی پای خودشان بایستند در صورتی که تا حدی حمایت اطرافیان را داشته باشند. او می گوید برخورد مردم با زنی که راننده تاکسی و آژانس است خوب است و خیلی از افراد هم مشوق این موضوع هستند. هم مردان و هم زنان کم کم دارند به این باور می رسند که یک زن باید به استقلال برسد و نگاه مردم نسبت به کار زنان عوض شده است. 

وقتی یک تنه بار زندگی را به دوش می‌کشد

داستان همه زنان سرپرست خانوار مثل سلطان محمدی نیست. حمایت جامعه و خانواده از این زنان است که می تواند سمت و سو و میزان سختی زندگی را برای آنان کم یا زیاد کند. اکثر زنان سرپرست خانوار از کمترین حمایت هم خانواده و هم جامعه برخوردارند و برای همین به سختی روزگار می گذرانند. 

کبری زنی 32 ساله است که سرپرستی دختر 10 ساله اش را به عهده دارد. با وجود این که مدت طولانی با همسرش زندگی کرد اما هم این خود او بود که سرپرستی زندگی و تامین معیشت خانواده را به عهده داشت. خودش این طور می گوید:« از روزی که ازدواج کردم و وقتی که هنوز متارکه نکرده بودم هم کار می کردم چون همسرم کار نمی کرد. اعتیاد داشت و در همان اوایل زندگی ماهی چند روز برای درآوردن خرج مواد کار می کرد و به محض این که موادش تامین می شد باز هم خانه نشین می شد».

کبری راجع به اعتیاد همسرش می گوید:« خانواده همسرم از اعتیادش باخبر بودند اما همه چیز را از ما پنهان کردند. دو بار همسرم را در کمپ بستری کردند، نه تنها باید خرج زندگی خودم و دختر هشت ماهه ام را در می آوردم که باید هزینه سنگین درمان کمپ اعتیادش را هم من تامین می کردم. بعد از کمپ هم به یک هفته نمی کشید که باز هم اعتیادش را شروع می کرد. تمام وسایل زندگی مان را فروخت، دیگر چیزی باقی نگذاشته بود. دست بزن هم داشت. اگر پول موادش را نمی دادم کتکم می زد. یک بار دماغم را شکست، یک بار هم ابرویم. با بدبختی توانستم از او جدا شوم. از ترس ندادن نفقه و خرج زندگی دخترمان حتی پیگیر زندگی او نیست».

کبری اولین بار در یک شرکت خدماتی که کار نظافت منازل را انجام می داد مشغول به کار شد. وقتی هنوز باردار بود و حتی بعد از بارداری. با بچه کمتر از یک سالش باید کار می کرد. دخترش را در پارکینگ با خوراکی و اسباب بازی سرگرم می کرد و خودش به تمیز کردن طبقات مشغول می شد. 

از کبری در مورد حمایت‌های سازمان‌های خدماتی مثل کمیته امداد و بهزیستی پرسیدیم :« تقریبا هیچ حمایتی از من نمی شود. این همه که می گویند بهزیستی و کمیته امداد کمک می کند من که چیزی ندیدم. هرچند که مدتی است تحت پوشش کمیته امدادم اما کمکی که به ما می کنند تقریبا هیچ است. هر دو ماه 60 هزار تومان به من و دخترم می دادند قبلا که الان خیلی وقت است که آن هم نداده‌اند. گاهی عید به عید بن خرید می دهند فقط».

در مورد خدمات درمانی و سلامت هم ظاهرا حمایت چندانی نمی شود. برگه ای شبیه معرفی نامه که حاوی اسم یک دکتر است را به آن‌ها می دهند که به آن جا مراجعه کنند، این برگه هیچ بیمارستان یا درمانگاهی اعتبار ندارد و اگر شب یا روز تعطیل مریض شود یا باید تا فردا منتظر بماند برای رفتن پیش آن دکتر و در صورت لزوم معرفی به مراکز درمانی تحت پوشش و یا اگر واقعا مریضی سختی باشد هزینه ازاد بیمارستان و درمانگاه را بدهد. او می گوید شنیده است که سابقا به خیلی‌ها دفترچه درمانی داده اند اما در حال حاضر خبری نیست

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار