سخنان هفته‌ی گذشته‌ی همتی استاندار قزوین در جلسه‌ی شورای اداری استان که با موضوع تذکر به مدیران استان در رسانه‌ها منتشر شد، بازتاب گسترده‌ای داشته است. اما مهم‌ترین مسئله به نظر بازتاب گسترده‌ی این سخنان در بین رسانه‌های اصلاح طلب استان است.
کد خبر: ۲۶۸۱۵۰
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۲ 28 July 2016
به گزارش تابناک از قزوین این بازتاب به حدی بود که خبرگزاری تابناک قزوین در همان روزهای ابتدایی، این حرکت را در راستای سناریویی از پیش تعیین شده دانست و عنوان کرد: تلاش برای تحت فشار قرار دادن استاندار پر تلاش استان و یا حتی تلاش برای بازکردن راه استاندار برای تغییرات، یکی از دو سناریویی است که اصلاح طلب‌ها در استان قزوین دنبال می‌کنند.
اما امروز بعد از گذشت مدتی از فشارها و ادامه داشتن آن باید اعتراف کنیم که سناریو، شکل جدیدی به خود گرفته است و گویا این عده تلاش دارند تا با توسل به استراتژی «کی بود، کی بود؟ من نبودم»، بخشی از مشکلات موجود استان و حتی کشور  را به گردن مدیرانی بیاندازند که از دولت قبل تا به امروز در رأس کار بوده و یا با طیف سیاسی حاکم بر استان همخوانی ندارند و در طی این سه سال دیواری کوتاه‌تر از آنها دیده نشده است.

گل به خودی اصلاح‌طلبان و توهین به دولت
اما در عجیب‌ترین قسمت این سناریو، هفته‌نامه‌ی تابان، مقاله‌ای را به قلم حسین آذربایجانی منتشر نمود. این متن در حالی در هفته‌نامه‌ی منتسب به محمد علیخانی درج شده که بخش‌های زیادی از آن مملو از توهین و تهمت به بخشی از بدنه‌ی مدیریتی استان قزوین است و باید متأسفانه اینگونه عنوان کنیم که بی انصافی‌های  زیادی در آن دیده می‌شود و حتی سوالات زیادی نیز به ذهن هر خواننده‌ای متبادر می‌کند.
اولین پرسش اینجاست که آیا نویسنده این مقاله حاضر است برای ایجاد تغییرات مدیریتی مطلوب خود، به تهمت و توهین مدیرانی بپردازد که حکم‌شان توسط دولت تدبیر و امید مهر شده است؟ یعنی اعتراف می‌کنند که دولت تدبیر و امید خدای نکرده در انتصاب این مدیران بی‌تدبیری کرده است؟
همچنین باید این سوال را از نگارنده‌ی محترم پرسید که چرا ایشان باید مخالفان فکری خود را تنها به واسطه‌ی اینکه مدعی است نباید با تغییر دولت تمام ساختار مدیریتی و بدنه‌ی اداری کشور دستخوش تغییر شود اینگونه محکوم کرده و دغدغه این افراد را واهمه‌ی اصولگرایان منفعت‌طلبی بداند که درباره‌ی ادامه‌ی سودجویی هایشان دلواپسی می‌کنند؟
البته یادداشت منتشر شده در مقاله ادامه‌ی ادبیات اصلاح‌طلبان تندرو است که دولت اعتدال را تنها وسیله‌ای برای پیاده کردن بخش اعظمی از اغراض سیاسی خود می‌دانند و در طی این سه سال در سیاستی که زیاد هم با مشی دولت حسن روحانی هم‌خوانی ندارد به شدت به منتقدین دولت حمله کرده  و سعی کرده‌اند با کلمات تند و حتی توهین‌آمیز این عده و رقیبان خود را از میدان به در کنند و هجوم این افراطی‌ها به مدیران کشور همواره نشان داده که به زودی حاضر می‌شوند برای رسیدن به مقاصد خود پروژه عبور از روحانی را هم کلید بزنند. البته به نظر ما آقای آذربایجانی جزو این دسته نیست اما این ادبیات وی در راستای ادبیات همان عده قلیل است.
نگارنده‌ی یادداشت در تابان بدون ذکر دلیل، بخشی از یک طیف سیاسی را که گویا رقیب وی است سودجو دانسته و بیان کرده که این عده به دنبال سودجویی هستند . این جمله و ادعای وی نیز در راستای همان ادبیات از میدان به در کردن رقیب با چاشنی توهین و تهمت است و گویا نگارنده نه تنها برای این مطلب و ادعای خود مدرک مستندی ندارد بلکه سعی کرده با کلی گویی خود را از زیر بار تهمت‌هایی که می‌زند برهاند. پرواضح است که این دست ادبیات و این روش سیاسی، به ویژه تهمت و توهین به مدیران دولتی هیچ سنخیتی با دولت تدبیر و امید ندارد و تعارض آشکار روش اصلاحطلبان تندرو را با اعتدال‌گرایان دولت نشان می‌دهد.
نکته جالب این متن اینجاست که نویسنده‌ی این یادداشت به قدری غرق توهین به رقیب شده که حمایت از روحانی را هم فراموش کرده و به یکباره به بهانه‌ی توهین و تهمت به جریان مقابل، به دولت تدبیر و امید نیز تازیده است.
وی به انتصاب رحمانی فضلی به عنوان وزیر کشور دولت تدبیر و امید اشاره کرده و این انتصاب را در ادعایی عجیب حق‌السکوت دولت به اصولگرایان دانسته و با اشاره به نامه‌ی سیدناصر قوامی، پیش ‌نماز متحصنین مجلس ششم و کاندیدای رد صلاحیت شده‌ی اصلاحطلبان در استان قزوین به دولت، این انتصاب را باج دولت به نمایندگان مجلس یا حداقل بخشی از آنان دانسته است.
نگارنده‌ی محترم این مطلب یقیناً می‌داند که معنای حق السکوتی که از آن نام برده در لغت‌نامه دهخدا به معنای رشوه‌ای است که می‌دهند تا داننده رازی را افشا نکند. حال سوال اینجاست که از نظر تابان و جناب آقای آذربایجانی و به گفته‌ی شخص ایشان، دولت محترم تدبیر و امید چرا و بابت چه چیزی به عده‌ای باج یا حق السکوت داده است؟ این انتظار وجود دارد که اگر آقای آذربایجانی از پشت پرده و یا خدای ناکرده خطایی در دولت خبر دارند که بابت آن باجی داده شده دیگران را نیز مطلع کنند، در غیر این‌صورت در این بخش از متن نیز به مانند بخش‌های دیگر آن مرتکب تهمت و توهین شده‌اند، اما این بار به دولتی که خود داعیه‌دار حمایت از آن هستند.

ادبیات علف‌های هرز
نویسنده این یادداشت با بیان اینکه برخی از مدیران استان از «وجین» در امان مانده‌اند، برخی از مدیران استان را به علف هرز تشبیه کرده است.
علف هرز خطاب کردن بخشی از مدیران این استان که تنها جرم‌شان حضور در سطح مدیران دولت قبل بوده است و در حال حاضر نیز بی سر و صدا و بدون ادعا و با تدبیر نمایندگان استان و دولت محترم تدبیر و امید به کار خود ادامه می‌دهند نه تنها زیبنده نیست، بلکه نشان از عدم باور به شعارها و اعتقادات دولت یازدهم است که نویسنده نه تنها نتوانسته این عدم باور را پنهان کند که حتی بی اعتمادی و بی اعتقادی او به روش‌های دولت یازدهم به شکل یک توهین درز کرده است.

آیا نمی‌توان این توهین را ادامه‌ی توهین همان عده قلیل نخ‌نما و تندرو به جمع کثیری از منتقدین دانست که در سه سال گذشته انجام شده است؟ نویسنده در شرایطی به دولت انتقاد می‌کند که گویا مشی دولت تدبیر و همان شعار اعتدال را نشنیده و تنها مدیرانی را شایسته‌ی مسئولیت می‌داند که از جرگه‌ی جریان وابسته به او  باشند.
تهمت به مدیران این استان و متهم کردن افراد به ساختارشکنی بر علیه دولت بدون ذکر سند خود جرم بزرگی است که نویسنده مرتکب شده و کاش حاضر بود در این مقاله‌ی سراسر تهمت و تهدید خود به ذکر حداقل مصادیقی هرچند کوچک اشاره کند.
اما بخشی از انتقادات نویسنده در رابطه با مدیران استان اصلاً به تصمیمات مدیر ارشد استان باز نمی‌گردد و گویا ایشان فراموش کرده‌اند انتخاب برخی مدیران که حتی مسؤلین استان نیز با آن موافق نبودند، چه لطماتی به استان زد. چه کسی میتواند ضربات جبران ناپذیر انتصاب افرادی چون احمدی در اداره‌ی کل ارشاد استان قزوین را فراموش کند؟ کاش ایشان بعد از گذشت سه سال از عمر دولت تدبیر و امید و انتصاب دو مدیر در اداره‌ی کل فرهنگ می‌توانست بیان کند که امروز این اداره‌ی کل در کجای معادلات فرهنگی استان قزوین قرار دارد؟
یدون شک همه بر این امر واقفیم که تغییر لازمه‌ی استان قزوین است، اما گویا جناب آقای آذربایجانی فراموش کرده‌اند و یا شاید خود را به فراموشی زده‌اند که در طی سه سال اخیر چه فشارهایی که بر روی مدیران ارشد استان آمده است تا تنها گوشه‌ای نظرات برخی قدرت‌های خاص در استان قزوین برآورده شود.

سهم خواهی و دیگر هیچ
از همان ابتدای کار دولت محترم تدبیر و امید، عده‌ای در استان قزوین به دنبال سهم‌خواهی بودند و به اشکال مختلف تلاش کردند تا با ایجاد استانداریِ در سایه‌، استان را در جهت منافع خود پیش ببرند. کاش نویسنده این واقعیات را در مورد استان می‌دید. هیچ کس نمی‌تواند فشار این عده را بر روی مدیریت اجرایی استان نادیده بگیرد . فراموش کردن ایمیل کذایی که از یک مجموعه‌ی تابعه‌ی استانداری بر علیه استاندار و مدیران استان منتشر شد تا جو را بر علیه استاندار وقت تحریک کند چگونه ممکن است؟ جالب‌تر اینجاست که مدیر متخلف نه تنها بابت انتشار چنین حرکت زشتی تنبیه نشد، بلکه در مدت کوتاهی به یک ترفیع نیز دست یافت.
آقای آذربایجانی در بخش دیگری از مطلب خود دستگاه‌های غیر سیاسی، عام المنفعه، غیردولتی و نهادهای علمی در استان قزوین را نیز  بدون ذکر دلیل متهم می‌کند که با پول دولتی و به اشکال مختلف از جمله با نصب بنرهایی بر علیه دولت فعالیت کرده است.
باید این سوال را پرسید که اسم آوردن از مجموعه‌های علمی مانند جهاد دانشگاهی که همواره مورد حمایت رهبری بوده و بارها نیز  معظم له تأکید فرموده‌اند که این مجموعه‌ها سیاسی نیستند و از سیاسی شدن پرهیز کنند و متهم کردن مدیران دانشگاه‌های استان قزوین به فعالیت بر علیه دولت با چه اجازه‌ای از سوی نگارنده صورت گرفته است؟
البته بیشتر به نظر می‌رسد، نگارنده مطلب و جریان همراه او، در جریان کامل فشارهایی هستند که برای تغییر مدیرانی که نام‌برده است صورت می‌گیرد؛ و احتمالاً این تک رسانه‌ای تابان است تا در آینده نزدیک با جابجایی هریک از مدیران نامبرده، هفته‌نامه و نویسنده‌ی مذکور ادعا کنند، مقاله ما باعث برکنار فلان مدیر شد و ذهن‌ها هم از فشارهای سیاست‌زده‌ی اصلاحطلبان افراطی بر بدنه‌ی اعتدال‌گرای دولت دور گردد.

پایان استراتژیِ کی بود؟ کی‌بود؟‌من نبودم!
اما جالب‌تر از همه فراز پایانی این مقاله است که از زنده شدن دوباره‌ی امید سخن می‌گوید. ذکر دو نکته در این باره به آقای آذربایجانی و جریان سیاسی وی لازم است.
ابتدا اینکه شما و دوستانتان حربه‌ی جدیدی در استان آغاز کرده‌اید و آن هم انداختن گناه به گردن دیگران است که در این سه سال نیز کم در کشور نشنیده‌ایم. استاندار قزوین در مصاحبه‌ی خود با تابناک قزوین که خود نیز به آن اشاره کرده‌اید، انتخاب بخش عمده‌ای از مدیران استان را مربوط به پایتخت دانسته و تنها مشورت و نظر را مربوط به استان قزوین می‌دانند. این به معنای این است که بخشی از این مدیران مورد اشاره حضرتعالی با تأیید وزارت‌خانه و یا سازمان خود در پایتخت هم‌چنان به عنوان مسئول فعال بوده‌اند . از سویی خوب یا بد این بزگواران مدیران فعلی دولت تدبیر و امید هستند، از دولت تدبیر و امید حکم گرفته‌اند و هرگز نمی‌توانید از زیر بار مسئولیت کم‌کاری یا پرکاری این مسئولین شانه خالی کنید. کما اینکه اگر همین مدیران، بنا به خواست شما به موضع‌گیری سیاسی و جناحی افراطی و تندور می‌پرداختند و به جای خدمت غرق در دعوای سیاسی می‌شدند آیا امروز بازهم دنبال برکناری آنها بودید؟
سالهاست که تاریخ انقضای استراتژیِ «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم» گذشته است و بهتر است به جای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و متهم کردن مدیران گذشته که یک سناریوی تکراری در این سه سال است، به دنبال اصلاح فرآیندها باشید نه انداختن گناه به گردن دیگران.
اما نکته دوم ایجاست که کمتر از  10 ماه به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است. در حالی از زنده شدن امید آن هم در 10 ماه آخر کار دولت سخن می‌گویید که به قول حضرتعالی مردم سه سال پیش با وعده‌های بسیار زیادی متتظر رسیدن آن بوده‌اند، اما امروز بعد از گذشت بیش از سه سال گویا به این نتیحه رسیده‌اید که به هر دلیلی مردم این امید را نیز از دست داده‌اند.
آنچه در طی این سه سال دیده شد چیزی نبود جز اینکه اصلاح‌طلبان تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد برجام چیدند و قرار گذاشتند تا تمام ناکامی‌ها و مشکلات را در تمام سالهای دولت با حمله به محمود احمدی نژاد توجیه کنند و حال در سال پایانی دولت یازدهم به این نتیجه رسیده‌اند که برای بقا باید عملکرد سه سال را نیز به گردن دولت قبل انداخت.
امیدواریم در طی 10 ماه آینده دوستان سیاسی استان به جای افزایش حجم سیاسی کاری‌های خود به دنبال رفع مشکلات استان و مردم باشند و استان را از بلای خانمان سوز سیاسی کاری که گویا قرار نیست دست از سرش بردارد نجات دهند.


نویسنده: سهیل یوسف زاده
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار