تحلیل سیاسی
فولادی خوب ارتباط برقرار می کند و زیرک است که این مشخصه ذاتی اقلیت در هر جامعه ای است. اوبا عملکرد صدروزه خود در نفت گچساران و مهار آتش نشان داده بیدی نیست که با این بادها بلرزد
کد خبر: ۱۰۹۳۸۳
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۹ 11 October 2015
تابناک کهگیلویه وبویراحمد،هر چند واقعیات سیاسی در گچساران و باشت با اوضاع موجود در عرصه انتخاباتی این حوزه کمی متناقض به نظر می رسد و به احتمال قریب به یقین، تغییری بزرگ در پیش روست ولی در حال حاضر شواهد چیز دیگری را نشان می دهد.

آیا انتخابات در گچساران دو قطبی خواهد شد؟

در این انتخابات همه چیز تغییر کرده است، هم در فرم و هم در محتوی. هم بازیگران سیاسی عوض شده اند و هم نگاه جامعه به این بازیگران.

پیش از این همواره انتخابات در گچساران و باشت از چند قطب تشکیل می شد که یک سوی آن اصلاح طلبان بودند و در دو سوی دیگر اصولگرایان که خود به چند بخش تقسیم می شدند.(این نه به لحاظ اجتماعی بلکه از نظر نمادها و کاندیداهاست)

در میان ترک ها که به اعتقاد آگاهان سیاسی دارای بدنه ای متمایل به چپ بوده که سر این بدن همواره به راست تمایل داشت و همین است که در طول بیست سال گذشته بزرگان ترک بر روی گزینه های چپ اجماع نکردند.

ائتلاف جریان های چپ و راست ترک زبان بر روی احمد خورشیدی و علی فولادی در انتخابات های پیشین گواهی بر این مدعاست.

تاکید بر عوامل قومیتی، عنصری بود که همه کاندیداهای ترک زبان روی آن تاکید داشتند و وجود اِلمان های قشقائی در ستادها و پوسترهای انتخاباتی کاملا عیان بود، اما فولادی به عکس عمل کرد و از پررنگ نمودن شعار قومیتی پرهیز و «وحدت و سازندگی» را سرلوحه سیاست خود قرار داد.

همین سیاست بود که موجب کاهش حساسیت جامعه قشقائی گشته، بخش مهمی از آن به گرایش سیاسی خود متمایل شده و برخی این را اشتباهی استرتژیک از سوی فولادی می دانند، اگرچه هواداران فولادی با نگاهی مبتنی بر نظام هزینه و فایده آن را مثمرثمر می دانند.

کاهش آرای فولادی نسبت به دو دوره خورشیدی که آرای بالاتر و دارای روند صعودی داشت نشان می دهد حساسیت های قومی تا چه حد می تواند در گرایش جامعه تاثیر گذاشته و حتی تا مرز تعیین سرنوشت انتخابات پیش برود.

فولادی ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ رای کمتر از خورشیدی آورد و برخی معتقدند او ۵۰۰۰ رای همزبانانش را به تاجگردون داد ولی نکته اصلی در همین بود که ترک های راست نشین از آن دفاع می کنند.

استدلال این گروه که بر واقعیات سیاسی فعلی گچساران نیز منطبق است می گوید؛

با عملکرد خیره کننده تاجگردون در سطح منطقه و ملی، ایستادگی در برابر مخالفین منطقه ای و پیروزی بر آنان و پیش بینی گرایش احتمالی ترک های دارای گرایش چپ به وی، امکان پیروزی بر او فقط با تشکیل یک ائتلاف از سوی حداقل دو طیف از سه طیف سیاسی بود و این نگاه، حتی بدبین ترین افراد نسبت به عملکرد تاجگردون را نیز شامل می شد.

فولادی توانست بخشی از رای ترک زبانان را به حساب رقیب واریز نموده در عوض مدعی پرکردن این خلا با آرای بخشی دیگر از جامعه لرزبان شد و واقعیت هم همین بود.

اما تاکتیک های زیرکانه تاجگردون و نفوذ به بخشی از بدنه اجتماعی راست ها و حتی حلقه دوم آنها، کمی کار را برای اصولگرایان سخت کرد.

قرابت منطقه ای تاجگردون و سیدقدرت از سوئی و برخی مواضع ترک ها نسبت به حسینی که تبدیل به یک نگاه منفی تاریخی علیه او شد، حداقل مرد چشم سبز باوی را نسبت به موضع گیری علنی بر علیه هم ولایتی اش بازداشت.

از سوئی همراهی جعفری و تاجگردون(به واسطه امور اداری) با یکدیگر، تیغ این دو را نیز نسیت به یکدیگر کند کرده و نگاه همراه با مماشات نسبت به عملکرد تاجگردون از سوی جعفری در همین راستا ارزیابی می شود.

بیشترین قرابت سیاسی بین دو فرد در این انتخابات را می شود در میان هواداران جعفری و فولادی دید. اصرار بر بولد کردن همراهی مرزبان با فولادی در باشت ــ بعد از مطلب راقم در تحلیل عدم همراهی او به عنوان نماد جریان جعفری ــ نشان می دهد این دو طیف چه قرابتی با یکدیگر دارند.

لیدرهای جعفری در گچساران اما اگرچه هنوز تصمیم شان را اعلام نکرده اند ولی راهبرد آنها احتمالا همان «وحدت منهای گزینه» باشد.

آنها با سکوت اجباری خود، منتظر همراهی لیدرهای سیدقدرت با تصمیم خود هستند و می داند که آنها جز این راهی ندارند ککما این که تنها راه نیز همین است.

یاران مرد چشم سبز اما زیرک تر نشان می دهند و قصد بالابردن قدرت چانه زنی در برابر رقبای پیشین خود را دارند. انها احتمالا منتطر «امتیاز بزرگ» هستند. اما این «امتیاز بزرگ» چیست؟

واقع این است که نگاه منفی به سیدقدرت از سوی هواداران فولادی که به تصمیمات هردو نیز نفوذ کرده است امکان چانه زنی و حتی مذاکره را برای هر دو طیف سخت نموده است و تصور نشستن حسینی با فولادی دور میزی که از سوی هواداران جعفری چیده شده است و زیر میز را فقط آنها می بینند کمی دور از ذهن به نظر می رسد.

چاره اما شاید همان «امتیاز بزرگ» باشد.

در ماه های گذشته چندبار این گزینه به صورت گذرا و نه چندان جدی در جامعه سیاسی گچساران و باشت مطرح شد. حالا ولی این گزینه، به لاینفک ترین بخش از لابی راست های سنتی با سیدقدرت در مذاکرات احتمای در ماه های پیش روست.

برخی اعطای ۱۵ مدیر را با ذکر پست، آخرین راه پیشنهادی می دانستند و این موضوع تا حدودی مورد بحث قرار می گرفت ولی این شایعه ای بود که نه کسی تکذیبش کرد و نه کسی در صدد تاییدش برآمد و در ۱۵۰ روز آینده هم احتمالا سربسته خواهد ماند.

فولادی ولی نشان داده در شروع بد عمل نکرده و تا حدودی دو طیف را به همراه خود کشانده است، استارت ماشین داوود فولادی اگرچه گیر داشت ولی به هرحال ماشین را به حرکت در آورد.

فولادی خوب ارتباط برقرار می کند و زیرک است که این مشخصه ذاتی اقلیت در هر جامعه ای است. اوبا عملکرد صدروزه خود در نفت گچساران و مهار آتش نشان داده بیدی نیست که با این بادها بلرزد.

اگرچه موانع خیابان های باشت چندبار صدای مهیبی از زیر ماشین داوود درآورد ولی بدتر از همه اینکه دیروز بعضی ماشین های همراه فولادی جاده ده بزرگ را با راه پل بریم اشتباه گرفته بودند و این اشتباهی نابخشودنی است.

در باشت برای رانندگی فقط آنها می توانند خوب برانند که همه چیز را بلد باشند. باشتی ها اگر خوب شناخته شوند سعی می کنند با تو آشنا شوند.

مشی سهراب دیروز به شوخی گفت: «اگر بالا رَتی باید سیمون کلاس ترکی بِنی».

فولادی با خنده شیرین همیگی پاسخ شوخی اش را داد، اما او خوب می داند که این شوخی چندان هم شوخی نبود.
بهنام عکاشه؟
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار