کد خبر: ۱۰۴۸۸۱۷
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۱:۲۰ 06 June 2022

تابناک رضوی: باور نگارنده، مهمترین تحولی که امام در حوزه ایجاد کرد، تحول در باورداشت ها و انگاره های حوزویان بود. امام با فهم مجموعی و نگرش نظام واره ای که نسبت به مباحث دینی و اجتماعی داشت نوعی انقلاب منظر در انگاره های فقهی، فرهنگی، سیاسی حوزویان ایجاد کرد که این تعبیر منظر، منجر به انقلاب فرهنگی، سیاسی و علمی در سطح حوزه شد و منشأ تحولات فراوان بعدی نیز گشت.

از آن جا که در این مجال کوتاه نمی توان به تحولاتی که امام در انقلاب منظر حوزویان ایجاد نمود نظری ولو کوتاه داشت. فقط به اشاراتی کوتاه به جریان تحول و تأثیر امام در انگاره های فقهی حوزویان بسنده می کنم.
امام با نظریه پردازی، احیاء و به جریان انداختن بخش های کارآمد و مغفول فقه و نیز تبیین و دفاع از آن نظریات مانند نظریه ولایت فقیه و نقش زمان و مکان در اجتهاد و ... جریان فقه پژوهی و اجتهاد را وارد مرحله نوی نمود که منجر به ظرفیت پذیری، توانمندی، امکان پاسخ گویی و چالش با نوآمدها را فراهم ساخت.
فقه که به عنوان بستر اجرای احکام الهی در قالب قوانین حقوقی و اجتماعی، باید نیازها و نوآمدها را پاسخ گو باشد و می باید همیا و همراه تغییرات به پیش رود، می رفت تا در انزوا و فردیت و گسست از عینیت ها قرار گیرد. فقهی که کاربردی ترین محور درسی حوزه های دینی به لحاظ سطح و حوزه عمل اجتماعی شمرده می شد، می رفت تا به صورت انتزاعی و خارج از نسق حقوقی و اجتماعی درآید و از آنجا که یکی از وجوه مهم فقه، کارکرد حقوقی آن است که الزاماً در گذر زمان می باید با تحولات زندگی مدرن و مناسبات جدید زندگی، با تحول در اجراء و کارآمد ساختن آن و در نهایت، توانمند ساختن کلیت آن در برابر شرایط متغییر و نوین قرار گیرد و بتواند در عرصه برخورد با موضوعات تازه یاب، پاسخگو باشد. نیز دچار انزوا شده بود، این انزوا، از آن رو، رخ نمود که بخش های کارآمد فقه به فراموشی سپرده شده بود و در نهایت فقه سیر انتزاعی به خود می گرفت و حوزه مصادیق، کاربردها، سطح عمل و انعطاف در برابر رویدادها، تنگ و تنگ تر می شد. از این رو معمار حکومت در پرتو دین، به باز کشف معیارهای معقول فقاهت شیعی پرداخت و چهره ای مقتدر، توأم با انعطاف قابلمند و آراسته نظام یافته و کارآمد از آن ارایه نمود. و فقه را از دایره صِرف احکام فردی و انتزاعیات مَدرِسی خارج نمود و آن را رویاروی نوپدیدها قرار داد و با نگرشی نو، فقه را به پاسخ گویی به نیازهای اجتماعی و حکومتی و حکومت، کارگزاران و نخبگان را به پرسشگری از فقه واداشت و خود نیز به اقتضای زمان، نظریات نوآمد خویش را ابراز داشت. مطلب زیر، نشانگر این باور مجموعی به فقه و باورمندی امام به پرسشگری از فقه و چاره اندیشی و پاسخ یابی فقیهان و فقه پژوهان به نیازها است: «مثلاً در مسأله مالکیت و محدوده آن، مسأله زمین و تقسیم بندی آن، در انفال و ثروت های عمومی، در مسائل پیچیده پول و ارز و بانکداری، در تجارت داخلی و خارجی و .... در مسایل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعمّ چون عکاسی، نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی، تئاتر، خوشنویسی و غیره و حفظ محیط زیست و سالم سازی طبیعت .... در جلوگیری از موالید، در حلّ معضلات طبّی ... در مسایل حقوقی، و حقوق بین المللی .... که همه اینها گوشه ای از هزاران مسأله مورد ابتلای مردم و حکومت است.»
ایشان در پیامی که به مراجع و حوزه ها داشتند، نیز از همین منظر مجموعی به موضوع نگریسته و این گونه یادآور شدند: «آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمول های دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند، از ویژگی های یک مجتهد جامع است.»
از دیگر تحولاتی که امام در انگاره های فقهی ایجاد کرد، ظرفیت پذیری و توانمندسازی فقه و تحول در مکانیزم اجتهاد و نیز تعمیق پذیری دستگاه استنباط بود. هم چنین سازوارگی فقه با تحولات و نقش زمان و مکان و شناخت ویژگی موضوعات احکام، از این جمله اند. همگان این نظریه کارآمد امام که منشأ تحولات نگرشی زیادی در حوزه شد و جریان فقاهت و فقه پژوهی را در مسیر فعال و کارآمدی جریان بخشید به خاطر دارند: « زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسأله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است، به ظاهر، همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اقتصاد یک نظام، ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنی که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر یا قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می طلبد.» مقام معظم رهبری نیز در باب این نظریه راهگشای فقهی امام این گونه اظهار داشته اند: «نگاه ژرف، عالمانه و حکیمانه او به فقه و شریعت و تکیه بر شعار «نقش زمان و مکان در استنباط فقهی» نیز احاطه علمی و بصیرت و تیزبینی و آینده شناسی و خلاقیت و غنای فکری او را انکار می سازد، و تازه این همه با هم که خود ترکیب بدیع و بی نظری در سلسله درخشان شخصیات اسلامی است، بی شک به ابعاد شخصیت امام راحل کبیر ما نیست. در باب مسأله زمان و مکان و نقش و تأثیر آن در استنباط احکام اسلامی، کوته سخن این است که این سرچشمه مبارک اگر به درستی شناخته و به کار گرفته شود، پشتوانه عظیم برای بهره مندی جوامع بشری از کوثر امت اسلامی پدید خواهد آمد. تاکنون رایج ترین بهانه و دستاویز هایی که خواسته اند جماعات بشری را از فیض هدایت و سعادت این شریعت، محروم سازند این بوده است که احکام دینی را حقیقتی جامد و بی انعطاف پنداشته و جریان پیوسته و جوشان و تبدیل پذیر زندگی را با آن سازگار قلمداد کرده اند. این سخن،اگر چه در مواردی از غرض ورزی و بی اعتقادی به اصل دین ناشی شده، لیکن در مواردی نیز از ناآگاهی و جهالت گویندگانش نشأت گرفته است وای بسا که عکس العمل غیر عالمانه یا غیر حکیمانه ی برخی از دین باوران نیز به آشفته پنداری و آشفته گوییها دامن زده است.
حقیقتی که امام راحل، رضوان الله علیه، مطرح می کند آن است که کوثر شریعت و فقه، در جریانی دایمی و ابدی، از سرچشمه ی وحی، به سوی عرصه های گوناگون حیات جاری است منشأ و مادّه حکم الهی، نه خرد و اندیشه محدود بشر و نه مصلحت اندیشیهای کوته بینانه اوست که در شرایط گوناگون زندگی قالب گیری و منجمد شده است. عمل و حکمت محیط و لایتناهای الهی است که همه زمانها و مکانها را در زیر بالِ همایِ خود می گیرد و بر همه سرزمینها و کشتزارهای حیات می بارد و همه جا و هر زمان را سیراب می کند. زمان و مکان و اوضاع و احوال گوناگون زندگی بشر و تازه های جهان، به فقیه دین شناس و زمان شناس کمک می کند که خود و اهل زمان خود را از آن کوثر؛ یعنی سرچشمه لایزال و فزاینده، سیراب سازد و محرومیت از آن را برای بشر که همواره و همه جا نیازمند دین و شریعت الهی است، بر نتابد. در فهم و تطبیق این اصل کلی، روشن بینی و در عین حال، انضباط فکریِ تمام باید به کار گرفته شود. هر گونه افراط و تفریط در این کار حسّاس و خطیر، زیان های جبران ناپذیر به بار خواهد آورد.
در این کار، لطمه بی بند و باریِ علمی، به همان اندازه سنگین است که جمود فکری و کوته بینی، شناختن نقش هر زمان و هر مکان، همواره باید با پایبندی به اصول فقاهت که «روش» ی علمی و تخصّصی است، همراه باشد. و این است معنای سخن امام راحل، رحمه الله علیه، که فقه پوینده و منطبق بر نیازهای همیشه و همه جا را همان فقه سنتی دانسته و بر این پای فشرده اند.»
امام ضمن اینکه سخت بر اجتهاد به سبک جواهری و شیوه سنتی پای می فشرد و ایمان داشت، اما بر این باور بود که فقه جواهری می تواند به گاه چالش با نوآمدها ظرفیتهای خود را بروز دهد و پاسخ لازم را بیابد و البته در این راه، معیارها را نیز گوشزد ساخت. به هر روی، امام، فقیهان وامام، فقیهان و فقه پژوهان را به نظام سازی در پیکره فقه فراخواند و خود تلاش نمود تا فقه را از فردیت و انزوا و انقطاع از واقعیت ها خارج سازد.
این جامعه پذیری و هم پذیری فقه با رخدادهای نوظهور، جریان فقه پژوهی حوزه را نظام یافته و کارآمد ساخت و در باورداشت ها و انگاره های حوزویان از فقه، تحول سامان یافته و بشکوهی ایجاد کرد.
پی نوشتها:
1- روزنامه «جمهوری اسلامی» 16/8/67.
2-از پیام امام به مراجع و حوزه ها. اسفند 67
3-از پیام مقام معظم رهبری به کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی، 1372

حمزه واقعی/ پژوهشگر ارشد مطالعات میان رشته ای

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار