متن کامل شعر به شرح زیر است:
اینسان که میتازند اسبان هراسانش
دنیا به پا میخیزد از خواب پریشانش
تا نقشهی جغرافیا میدان چنگیز است
سر به بیابان میگذارد هر بیابانش
این آسیاب ظلم هر چه دور بردارد
از پا میافتد روزی آخر آسیابانش
تا خون نیلوفر به خاک تیره میریزد
امضای نابودی است بر بودا و ایمانش
در عصر یخبندان چه ها رفته است بر انسان؟!
قندیل بسته قلبها در برف و بورانش
«ترسای پیر پیرهن چرکین» چه خواهی کرد!
در این شب دلسرد و غوغای زمستانش
دیو سپید از غار بیرون میزند اما
رد میشود دنیا شبی از هفتمین خانش
ایکاش مردی باز از سمت حجاز آید
روزی جهان را رد کند از زیر قرانش