به گزارش تابناک از قزوین، زبانشناسان اجتماعی میگویند زبان مادری بخش مهمی از هویت انسان است. در جهان معاصر که ذهن هر انسانی در طول روز با بیش از 300 پیام فرهنگی اغواگر روبرو میشود، حفظ و تقویت هویت ملی یکی از مهمترین چالشهای دولتهاست. استان قزوین از لحاظ دارا بودن زبانها و گویشهای محلی یکی از گنجینههای غنی شمال غرب کشور است و جایی است که میتوان آن را بهشت گویششناسان و مردمشناسان دانست. یکی از زبانهای مطرح در این استان، ریشه در اعماق تاریخ دارد؛ زبانی که بازماندهای از زبانهای ایرانی میانه است و گویشورانش آن را و خود را «تاتی» مینامند.
محمدرضا بابایی کهن، گویششناس، در این باره میگوید: اگر نقشه شمال ایران را در برابر خود قرار دهیم و خطی از آخرین نقطه ارتفاعات طالقان به طرف سیاهکل و رستمآباد کشیده و آن را تا تاکستان ادامه بدهیم، مثلثی مشخص میگردد که در آن گویشوران تاتی در میان سایر گروههای زبانی زندگی مینمایند و البته عمده مرکز تجمع تاتها خود تاکستان میباشد. تاکستان در گذشته به نام «سیادهن» خوانده میشد و اکنون هم بومیان آن را «سیادن» نامیده خود را «سیادنیج» یعنی اهل سیادن میخوانند. (یج پسوندی است که در گویش طبری مازندران هم به کار میرود) ناحیهای که در طول تاریخ سیادهن نامیده شده سابقهی طولانی و تاریخی دارد. این ناحیه که در حال حاضر نقاطی چون تاکستان، ضیاء آباد، فارسجین، ساج و شاکین و نرگه را در برمیگیرد، در دوران ساسانیان در نهایت آبادی بوده و موقعیت ممتازی داشته است. گویش تاتی تاکستان گونههای متعددی چون اشتهاردی، رامندی، چالی، شالی دارد.
در سوی دیگر پروفسور احسان یارشاطر، زبانشناس برجسته ایرانی و بنیانگذار دایره المعارف بزرگ ایرانیکا که یکی از پیشروترین پژوهشگران زنده دربارهی زبان تاتی است، در کتابش، گویشهای تاتی جنوبی، مینویسد: «در حال حاضر شهرستان تاکستان بزرگترین منطقه ایران از نظر تعداد گویشوران زبان تاتی است و در سطح شهر بیش از 60 هزار نفر به تاتی سخن میرانند.»
البته در تاکستان نیز به علل مختلفی چون مهاجرتهای گسترده از اطراف و بخصوص استانهای کردستان و زنجان، حضور دانشجویان غیربومی، حضور نیروی کار غیربومی و اختلاطها و ازدواجها با غیرتاتها، گویش تاتی از درخشش سابق خود فاصله گرفته است.
مهمتر از همه این عوامل، استفاده روزافزون از رسانههایی مثل تلویزیون، بیتوجهی مسئولان به حفظ و آموزش این زبان، تحقیر زبانهای بومی و تقدیس زبان رسمی کشور از سوی تریبونهای مختلف و انفعال روزافزون ادیبان و سخندانان این زبان، دست به دست هم داده و باعث شده که در نهایت تاسف زبان کهن تاتی در زمره زبانهای در شرف انقراض قلمداد شود.
راه چاره چیست؟
ـ روزهای خاصی از هفته در عمارت عالی قاپو واقع در انتهای خیابان سپه نشستهایی «به نام احیای گویش قزوینی» برگزار میشود که یک بار به عنوان زبانشناس بومی به آن جلسات دعوت شدم. اولین چیزی که در این نشست جلب توجه میکرد، حضور دلگرمکننده مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری، محمدعلی حضرتی بود که به واقع در این روزگار مدیرکلهای پرطمطراق و کم وقت! قابل تقدیر بود. حمایت ایشان و مجموعه میراث فرهنگی میتوانست دوستداران حفظ زبانهای کهن استان را به این نشستها علاقمندتر و مشتاقتر کند اگر کمی هم به اصول حرفهای و علمی این نشستها توجه میشد.
در اولین دقایق حضور در این نشست اظهارات عجیب و غریب یک بازنشسته نظامی! درباره «تبارشناسی واژگان فارسی» جلب توجه میکرد که بدون اطلاع از ابتداییترین الفبای علوم تبارشناسی و گویششناسی و زبانشناسی تعدادی واژه را پشت سر هم ردیف کرده و نردبان و نیاوران و چند واژه منتهی به «ان» را هم ریشه میدانست. برنامههای پراکندهای چون شعرخوانی و دکلمه نامربوط یک نوجوان درباره چیزی که ویکیپدیا کپی کرده بود و... آش شله قلمکاری ساخته بود که مجری با اجرای پر اشکال و پر از تپق خود، آن را به هم میزد و تنها چیزی که طی حضور دو ساعته در آن نشست به گوش این زبانشناس نخورد، گویش قزوینی و حرفهای دقیق و علمی درباره آن بود.
لزوم الگو برداری در تاکستان
چنین نشستهایی را میتوان با حذف معایب و تمرکز بر محاسنشان در شهرستان تاکستان هم برگزار کرد. البته باید مراقب بود که این جلسات لااقل در تاکستان به آفت همیشگی اکثر نشستهای ادبی قزوین دچار نگردد و «پاتوق بازنشستگان نامرتبط» نشود. شهرستان تاکستان معلمان ادبیات بسیاری دارد که اغلب به زبان تاتی هم علاقمندند و میتوانند در کنار هم و با استفاده از کارشناسانی مثل عباس طاهری، زبانشناس و نویسنده کتاب «بررسی ویژگیهای ساختمان دستوری گویش تاتی تاکستان» برای هدایت و جهتدهی علمی به مباحث بهره لازم را ببرند. نگارنده نیز به عنوان زبانشناس و گویشور زبان تاتی، آمادگی خود را برای هرگونه همکاری با بزرگان و دلسوزان زبان کهن تاتی جهت بهتر برگزار شدن این نشستها اعلام میدارد.
تلنگری به مسئولان فرهنگی استان
امروزه با پیشرفت روزافزون رسانههای عمومی و قرار گرفتن زبانهای بومی در موضع ضعف، توجه به زبانهای بومی و مستندنگاری آنها برای حفاظت و نگهداری از گزند روزگاران ضروری مینماید اما در استان قزوین گویا کسی به فکر حفظ این میراث فرهنگی ناملموس نیست. زبانهای محلی نواحی شمالی و جنوبی استان در معرض نابودی سهوی و بعضا عمدی مردم و مسئولاناند. در این شرایط شنیدههایی مبنی بر قومپرستی برخی مسئولان استان و تاکیدشان بر «قزوینی اصیل» بودن انتصاباتشان و عدم توجه شان به توابع، نگرانیها را افزایش میدهد و امیدواریم خبرهای واصله در این مورد صحیح نباشد.
حسین آذربایجانی